کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جور جور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جور جور
لهجه و گویش تهرانی
آماده
-
جستوجو در متن
-
نمط
واژگان مترادف و متضاد
اسلوب، جور، جور، روال، روش، سیاق، شق، شیوه، طرز، طریقه، گونه، نحو، وجه
-
sorter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
sorter، رجگر، جور کننده، جور ساز
-
جورواجور
لهجه و گویش بختیاری
jur-vâ-jur جور به جور.
-
somehow
دیکشنری انگلیسی به فارسی
به نحوی، بطریقی، هر جور، بیک نوعی، هر جور هست
-
omnifarious
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همه منظوره، همه جور، رنگارنگ، جور بجور
-
sort
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرتب سازی، نوع، گونه، جور، قسم، طرز، طبقه، رقم، جور کردن، طبقه بندی کردن، دسته دسته کردن، جور درامدن، پیوستن، دمساز شدن
-
sorters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
انتخاب کنندگان، رجگر، جور کننده، جور ساز
-
sorting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرتب سازی، جور کردن، طبقه بندی کردن، دسته دسته کردن، جور درامدن، پیوستن، دمساز شدن
-
sorted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرتب شده اند، جور کردن، طبقه بندی کردن، دسته دسته کردن، جور درامدن، پیوستن، دمساز شدن
-
tovarish
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جور کردن
-
wringle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جور کردن
-
accorded
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متشکرم، وفق دادن، اشتی دادن، تصفیه کردن، اصلاح کردن، قبول کردن، جور درامدن، جور کردن، موافقت کردن
-
collembolous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جمع و جور