کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوخه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جوخه
/juxe/
معنی
۱. (نظامی) کوچکترین واحد نظامی، شامل چهار نفر.
۲. دسته؛ گروه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
دسته، فوج، گروه
دیکشنری
squad
-
جستوجوی دقیق
-
جوخه
واژگان مترادف و متضاد
دسته، فوج، گروه
-
squad
جوخه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] یگانی راهکنشی و کوچک که در ساختار سلسلهمراتبی کوچکتر از رسد و بزرگتر از تیم است و معمولاً از نُه نفر تشکیل میشود متـ . گروه 6
-
جوخه
فرهنگ فارسی معین
(جُ خِ) [ تر. ] (اِ.) 1 - فوج ، گروه . 2 - کوچکترین واحد نظامی که تعداد افراد آن بیش از هشت نفر است .
-
جوخه
لغتنامه دهخدا
جوخه . [ خ َ / خ ِ ] (اِ) فوج . گروه مردم . || کوچکترین واحد نظامی که تعداد افراد آن بالغ بر 6 تن است . (از فرهنگ فارسی معین ).
-
جوخه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹جوخ› juxe ۱. (نظامی) کوچکترین واحد نظامی، شامل چهار نفر.۲. دسته؛ گروه.
-
واژههای مشابه
-
جوخة
لغتنامه دهخدا
جوخة. [ خ َ ] (ع اِ) گو و مغاک . (منتهی الارب ). حفره و گودی . (از اقرب الموارد).
-
سر جوخه
لهجه و گویش تهرانی
فرمانده جوخه
-
جستوجو در متن
-
squads
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جوخه ها، جوخه، گروه، دسته
-
گروه 6
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] ← جوخه
-
جوقه
لغتنامه دهخدا
جوقه . [ ق َ / ق ِ ] (اِ) جَوقة. جَوخة. رجوع به جوخه شود.
-
squad
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیم ملی، جوخه، گروه، دسته، بصورت جوخه یا دسته دراوردن
-
بریگاد
واژگان مترادف و متضاد
۱. جوخه ۲. تیپ
-
platoon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جوخه، گروه، جوخهءافراد