کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوخانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جوخانی
لغتنامه دهخدا
جوخانی . [ ج َ ] (ص نسبی ) منسوب به جوخان و آن به اصطلاح مردم بصره محل پشته شده ٔ خرمای چیده (خرمن خرما) است . (انساب سمعانی ). || منسوب به جَوخی ̍. رجوع به جوخی شود.
-
واژههای مشابه
-
جنجی جوخانی
لغتنامه دهخدا
جنجی جوخانی . [ ] (اِخ ) مردی است که در آغاز بت پرست بود و سرانجام خود دین آورد. پیروان او را جنجیین گویند. (الفهرست ابن الندیم ). رجوع به جنجیین شود.
-
جستوجو در متن
-
جنجیین
لغتنامه دهخدا
جنجیین . [ ] (اِخ ) پیروان جنجی جوخانی . این مرد در اول بت پرست بوده و در بتخانه زنجلیج [ زنگله ؟ ] می زد، سپس دین بت پرستی رها کرد و خود دینی اختراع کرد که پیروان آن بمناسبت نام او به جنجیین نامیده شدند. (از ابن الندیم ).
-
صارم
لغتنامه دهخدا
صارم . [ رِ ] (اِخ ) ابن عُلْوان جَوخی . شیخ طوسی گوید: وی از اصحاب صادق است و نسبت او به بنی مجاشع میرسد که جریر آنان را بنی جوخی خوانده و یا نسبت او به جوخی کسکر است و آن قریه ای است از اعمال واسط و یا منسوب به جوخی است که نقطه ای است نزدیک زباله ....