کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوجو گذاشتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جوجو گذاشتن
لهجه و گویش تهرانی
شپش گذاشتن
-
واژههای مشابه
-
جؤجو
لغتنامه دهخدا
جؤجؤ. [ ج ُ ءْ ج ُءْ ] (ع اِ) سینه ٔ مرغ . || سینه ٔ کشتی . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). کجؤجؤ السفینه . (معجم البلدان ج 1 ص 202). || (اِ صوت ) امر است شتران را برای درآمدن در آب . (ذیل اقرب الموارد).
-
جؤجو
لغتنامه دهخدا
جؤجؤ. [ ج ُءْ ج ُءْ ] (اِخ ) دهی است به بحرین . (منتهی الارب ).
-
جؤجو
لغتنامه دهخدا
جؤجؤ. [ ج ُءْ ج ُءْ ] (ع اِ)سینه یا استخوان سینه . (منتهی الارب ). ج ، جآجی . (از منتهی الارب ). سینه ٔ کشتی . (از بلوغ الارب ج 3 ص 366):یکب الخلیلة ذات القلاع و قد کاد جؤجؤها ینحطم .(از بلوغ الارب ایضاً).
-
خانقاه جوجو
لغتنامه دهخدا
خانقاه جوجو. [ ن َ / ن ِ ج ُ ج ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلاترزان بخش زراب ، شهرستان سنندج ، واقع در 24 هزارگزی شمال خاور زراب و 15 هزارگزی جنوب باختر شوسه ٔ سنندج به مریوان . ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر. دارای 100تن سکنه که شیعی مذهب و کردزبان...