کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوجه مشتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جوجه تیغی
واژهنامه آزاد
راورا
-
جوجه های یک وهله جوجه کشی
دیکشنری فارسی به عربی
ذرية
-
جوجه گیری کردن
لغتنامه دهخدا
جوجه گیری کردن . [ جو ج َ / ج ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جوجه کشی کردن . رجوع به جوجه کشی شود.
-
جوجه کشی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
احضن
-
پر دراوردن جوجه پرندگان
دیکشنری فارسی به عربی
اسفل
-
ماشین جوجه کشی
دیکشنری فارسی به عربی
حاضنة
-
جوجه بیرون امدن
دیکشنری فارسی به عربی
فتحة
-
جوجه گیر ی
دیکشنری فارسی به عربی
فتحة
-
جوجه مرغ تکان
دیکشنری فارسی به عربی
طبطبة
-
مث جوجه شیپیشو
لهجه و گویش تهرانی
ضعیف
-
جوجه ای که هنوز پر درنیاورده
دیکشنری فارسی به عربی
فتي
-
تیغ یا برامدگی های بدن موجوداتی مثل جوجه تیغی
دیکشنری فارسی به عربی
عمود فقري
-
کلیه جوجه هایی که یکباره سراز تخم درمیاورند
دیکشنری فارسی به عربی
ذرية
-
جستوجو در متن
-
ا
لغتنامه دهخدا
ا. [ اَ ] (پیشوند) همزه ٔمفتوحه در زبانهای باستانی ما علامت سلب و نفی بوده ،چون : ابرنایو؛ نابرنا، نابالغ. اَمهرک َ؛ بی مرگ . (اوستائی ). اکرانه ؛ بی کنار، بی کرانه ، نامتناهی . و این حرف برای چنین معنی در کلمه ٔ اَسغدَه ، به معنی ناسوخته ، یا نیم سو...