کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوب و جَر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جوب و جَر
فرهنگ گنجواژه
جوی و نهر.
-
واژههای مشابه
-
نظرویس جوب
لغتنامه دهخدا
نظرویس جوب . [ ن َ ظَرْ وَ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان . نام دیگر این ده چشمه کبود است . رجوع به فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 شود.
-
شاه جوب
لغتنامه دهخدا
شاه جوب . (اِ مرکب ) جوی بزرگ . شاه جوی .
-
شاه جوب
لغتنامه دهخدا
شاه جوب . (اِخ ) دهی از دهستان ییلاق بخش حومه ٔ شهرستان سنندج . دارای 255 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
جوبِ آب
لهجه و گویش تهرانی
نهر آب
-
جوب،جوق
لهجه و گویش تهرانی
جوی
-
سرخان جوب بالا
لغتنامه دهخدا
سرخان جوب بالا. [ س ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان خاوه ٔ بخش دلفان شهرستان خرم آباد. دارای 300 تن سکنه است . آب آن از رودخانه ٔ خاوه . محصول آن غلات ، توتون ، لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
سرخان جوب پائین
لغتنامه دهخدا
سرخان جوب پائین . [ س ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان خاوه ٔ بخش دلفان شهرستان خرم آباد. سکنه ٔ آن 300 تن . آب آن از رودخانه ٔ خاوه . محصول آن غلات ، توتون ، لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).