کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جوانه
/javāne/
معنی
۱. (زیستشناسی) اندامی نورس شبیه برگهای ریز که در سر شاخه و در بغل برگ و در اطراف شاخههای درخت میروید و از فلسهای متعدد ساخته شده و بعد از باز شدن به شکل برگ درمیآید؛ تژ.
۲. (زیستشناسی) دانهای که مرحلۀ رشد آن بهتازگی آغاز شده است.
۳. (صفت) [قدیمی، مجاز] تازه؛ نو.
۴. (صفت) [قدیمی، مجاز] جوان.
〈 جوانه زدن: (مصدر لازم) (زیستشناسی)
۱. جوانه برآوردن گیاه.
۲. [مجاز] بهوجود آمدن: عشق در وجودش جوانه زده بود.
فرهنگ فارسی عمید
فعل
بن گذشته: جوانه زد
بن حال: جوانه زن
دیکشنری
eye, germ, offshoot, shoot, sprout
-
جستوجوی دقیق
-
جوانه
فرهنگ نامها
(تلفظ: javāne) تازه ، نو ، به مجاز جوان .
-
جوانه
فرهنگ فارسی معین
(جَ نِ) (اِ.) شاخة تازة درخت .
-
جوانه
لغتنامه دهخدا
جوانه . [ ج َ ن َ / ن ِ ] (اِ) جوانی . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). شباب . || شاخه ٔ تازه ٔ درخت . شاخ نوبررسته از درخت . شاخ نو که از درختی یا ریشه ٔ آن روید. || (ص ) تازه . جوان . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : عصیر جوانه هنوز از قدح همی زد بتعجیل برتاب...
-
جوانه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) javāne ۱. (زیستشناسی) اندامی نورس شبیه برگهای ریز که در سر شاخه و در بغل برگ و در اطراف شاخههای درخت میروید و از فلسهای متعدد ساخته شده و بعد از باز شدن به شکل برگ درمیآید؛ تژ.۲. (زیستشناسی) دانهای که مرحلۀ رشد آن بهتازگی آغاز شده است....
-
جوانه
دیکشنری فارسی به عربی
برعم , شرنقة , کرنب صغير
-
جوانه
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: ǰevuna طاری: ǰevuna طامه ای: ǰevuna طرقی: ǰevuna کشه ای: tark نطنزی: ǰevuna
-
واژههای مشابه
-
جوانة
لغتنامه دهخدا
جوانة. [ ج َوْ وا ن َ ] (ع اِ) سرین و دبر. (منتهی الارب ). اِسْت . (ذیل اقرب الموارد از قاموس ).
-
bud scale
فلس جوانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی، کشاورزی- علوم باغبانی] برگ تغییرشکلیافتهای که جوانۀ گیاهان چندساله را میپوشاند و از آنها محافظت میکند متـ . جوانهپوش tegmentum, cataphyll
-
bud pruning
هَرَس جوانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] زدودن جوانههای جانبی از تنۀ درختان برای جلوگیری از رشد و تبدیل آنها به شاخه متـ . جوانهزدایی debudding, disbudding
-
bud primordium
آغازۀ جوانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ابتداییترین ساختار در مرحلۀ نمو جوانه
-
apical bud, terminal bud
جوانۀ انتهایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی، مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جوانۀ رویشی یا زایشی در انتهای شاخه
-
tegmentum, cataphyll
جوانهپوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی، کشاورزی- علوم باغبانی] ← فلس جوانه
-
lateral bud
جوانۀ جانبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی، مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جوانهای که در زاویۀ بین شاخه و برگ تشکیل میشود
-
debudding, disbudding
جوانهزدایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ← هرس جوانه