کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جوانمردی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جوانمردی
/javānmardi/
معنی
سخاوت؛ فتوت.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
بخشش، بخشندگی، حمیت، سخا، سخاوت، فتوت، لوطیگری، مردانگی، همت ≠ ناجوانمردی
دیکشنری
bonhomie, chivalrousness, fair play, gallantry, knight-errantry, manhood, sportsmanship
-
جستوجوی دقیق
-
جوانمردی
واژگان مترادف و متضاد
بخشش، بخشندگی، حمیت، سخا، سخاوت، فتوت، لوطیگری، مردانگی، همت ≠ ناجوانمردی
-
جوانمردی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) بخشندگی ، سخاوت .
-
جوانمردی
لغتنامه دهخدا
جوانمردی . [ ج َ م َ ] (حامص مرکب ) صفت جوانمرد. مروت . فتوت . رادی . سخاوت . سخاء. (دهار). جود. (مهذب الاسماء). مردانگی . مکرمت . کرم . (منتهی الارب ). سماحت . سماح . (دهار). همت : شاهی که نشد معروف الا بجوانمردی الا بنکونامی الا بنکوکاری . منوچهری ...
-
جوانمردی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] javānmardi سخاوت؛ فتوت.
-
جوانمردی
دیکشنری فارسی به عربی
فروسية
-
جستوجو در متن
-
اریحیت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: اریحیّة] [قدیمی] 'aryahiy[y]at جوانمردی.
-
jauntiness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جوانمردی
-
مردانگی
لهجه و گویش تهرانی
جوانمردی
-
مردی،مردی کردن
لهجه و گویش تهرانی
جوانمردی،()کردن
-
لوطی گری
لهجه و گویش تهرانی
جوانمردی
-
مردی و مردانگی
فرهنگ گنجواژه
جوانمردی.
-
مُرُوَت و صفا
فرهنگ گنجواژه
جوانمردی.
-
مروم
واژهنامه آزاد
جوانمردی
-
گشاده دستی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مجاز] gošādedasti جوانمردی؛ سخاوت.