کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جواب و سو ال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جَوَابَ
فرهنگ واژگان قرآن
پاسخ
-
جَوَابِ
فرهنگ واژگان قرآن
حوضي که آب در آن جمع شود (جواب یا جوابي ، جمع جابيه است) (سوره مبارکه سبأ آیه شریفه13)
-
جواب احتیاج را دادن () جواب
دیکشنری فارسی به عربی
جواب
-
بی جواب
فرهنگ واژههای سره
بی پاسخ
-
approximate solution
جواب تقریبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] جوابی که به روش تقریب زدن حاصل شود
-
جواب کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) به کسی جواب رد دادن .
-
جواب دادن
لغتنامه دهخدا
جواب دادن . [ ج َ دَ ] (مص مرکب ) پاسخ گفتن . جواب گفتن : گر بلندت کسی دهد دشنام به که ساکن دهد جواب سلام . سعدی . || پاسخ نوشتن : هزار نامه پیاپی نوشتمت که جواب اگرچه تلخ دهی در سخن شکرباری .سعدی .
-
جواب گرفتن
لغتنامه دهخدا
جواب گرفتن . [ ج َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) پاسخ شنیدن . پاسخ گرفتن : او جواب خویش بگرفتی از اووز سوءالش می نبردی غیر بو.مولوی .
-
جواب گو
دیکشنری فارسی به عربی
تعهد
-
جواب دادن
دیکشنری فارسی به عربی
جواب , عداد ، إِجابَة
-
پیش جواب
دیکشنری فارسی به عربی
عنيف
-
جواب دار
دیکشنری فارسی به عربی
مسوول
-
جواب کردن
لهجه و گویش تهرانی
رد کردن کسی
-
جواب منفی داد
دیکشنری فارسی به عربی
أَجابَ سَلْباً
-
جواب ردّ داد
دیکشنری فارسی به عربی
أَجابَ سَلْباً