کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جهمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جهمة
لغتنامه دهخدا
جهمة. [ ج َ م َ ] (ع اِ) از اول شب تا چهاریک . (مهذب الاسماء). آغاز چهاریک اخیر از شب و از اول شب تا چهاریکی یا بقیه ٔ سیاهی آخر شب ، و بضم جیم نیز آید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آغاز مؤخرات شب و گویند بقیه ٔ سیاهی آخر شب . (اقرب الموارد). || دیگ ک...
-
جهمة
لغتنامه دهخدا
جهمة. [ ج ُ م َ ] (ع اِ) آغاز چهاریک اخیر از شب و از اول شب تا چهاریکی یا بقیه ٔ سیاهی آخر شب . (منتهی الارب ). آغاز چهاریک اخیر از شب و گویند بقیه ٔ سیاهی آخر شب . (از اقرب الموارد). رجوع به جَهْمة شود. || گله ٔ هشتاد شتر و مانند آن . (منتهی الارب )...
-
واژههای همآوا
-
جحمة
لغتنامه دهخدا
جحمة. [ ج َم َ ] (ع اِ) چشم ، به لغت حمیر. (تاج العروس ) (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد) (آنندراج ). جحمتا الانسان و الاسد؛ عیناه . ابن سیده گوید: تنها به لغت اهل یمن به معنی چشم است . و به گفته ٔ صاحب لسان : جحمتا الاسد؛عیناه بکل لغة. (از ذیل اقرب...
-
جحمة
لغتنامه دهخدا
جحمة. [ ج ُ م َ ] (ع اِ) آتش توبرتو. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || توقد. (ذیل اقرب الموارد): رأیت جحمة النار؛ اَی توقدها. (لسان از ذیل اقرب الموارد). جَحْمة. (منتهی الارب ). و رجوع به جَحْمة شود.
-
جستوجو در متن
-
جهنة
لغتنامه دهخدا
جهنة. [ ج ُ ن َ ] (ع اِ) اول چهاریک اخیر از شب یا بقیه ٔ سیاهی آخر شب . (منتهی الارب ). ابدال جهمة است . (اقرب الموارد). رجوع به جهمة شود.
-
خزامة
لغتنامه دهخدا
خزامة. [ خ ُ م َ ] (اِخ ) بنت جهمة. زنی از زنان صحابیه بوده است . (از منتهی الارب ).