کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جهش چارچوب گردان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
mutagenic
جهشزا 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ویژگی عامل ایجاد جهش
-
site-directed mutagenesis, site-specific mutagenesis, directed mutagenesis, targeted mutagensis, localized mutagenesis, oligonucleotid directed mutagenesis
جهشزایی جهتدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] هرگونه جهشزایی مهندسیشده برای تغییر مولکولهای دِنای هدف
-
in vitro mutagenesis
جهشزایی درشیشه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] تغییر توالی بازهای دِنا در لولۀ آزمایش
-
geomagnetic jerk
جهش زمینمغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] تغییر ناگهانی در مشتق دوم زمانی میدان مغناطیسی ناشی از چشمههای درون زمین
-
chromosome mutation, chromosomal mutation
جهش فامتنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] اَبیراهی ساختاری و عددی فامتنها که خودبهخود یا براثر عوامل جهشزا به وجود میآید
-
hypomorphic mutation, hypomorphic
جهش کمریخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] جهشی که به تولید دِگرهای با کارکردی کمتر از حالت طبیعی منجر میشود متـ . کمریخت1 hypomorph1
-
transition mutation/ transitional mutation
جهش همگشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] جهشی که در آن یک باز پیریمیدین جانشین پیریمیدینی دیگر یا یک باز پورین جانشین پورینی دیگر میشود متـ . همگشت transition 2
-
samesense mutation, synonymous mutation
جهش هممعنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] ← جهش خاموش
-
mutator gene
ژن جهشافزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] هر ژن جهشیافتهای که میزان جهشهای خودبهخودی را در ژنهای دیگر افزایش میدهد متـ . جهشافزا mutator
-
antimutator gene
ژن جهشکاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری] هر ژنی که میزان جهشهای خودبهخودی را در ژنهای دیگر کاهش میدهد متـ . جهشکاه anti-mutator
-
جهش یا حرکت فنری
دیکشنری فارسی به عربی
هزج
-
جهش ناگهانی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ضفيرة
-
جهش شبیه پرواز
دیکشنری فارسی به عربی
طائرة