کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جهت كسب اطلاع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بی جهت
فرهنگ فارسی معین
(جَ هَ) [ فا - ع . ] (ق مر.) 1 - بی سبب ، بدون دلیل ، بی علت . 2 - بیهوده .
-
شش جهت
لغتنامه دهخدا
شش جهت . [ ش َ / ش ِ ج َ هََ ] (اِ مرکب ) جهات سته . شش طرف ؛ یعنی پیش و پس و چپ و راست و بالا و پایین . (ناظم الاطباء). پیش و پس و چپ و راست و زیر و زبر. (از التفهیم ). اطراف عالم که مشرق و مغرب و جنوب و شمال و تحت و فوق باشد. (آنندراج ) (غیاث اللغا...
-
بی جهت
لغتنامه دهخدا
بی جهت . [ ج َ هََ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) بی سبب و بدون دلیل . بیهوده . (ناظم الاطباء). بی علت .
-
شش جهت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. عربی] šešjahat ششسو؛ ششطرف (چپ، راست، پیش، پس، بالا، و پایین).〈 ششجهت عالم: شمال، جنوب، مشرق، مغرب، بالا، و پایین.
-
یک جهت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] [مجاز] yekjahat همراه و همدل؛ دارای یک قصد و نیت.
-
جهت اصلی
دیکشنری فارسی به عربی
اِتّجاهاتٌ رئيسيةٌ
-
جهت مخالف
دیکشنری فارسی به عربی
اِتجاهٌ معاکسٌ
-
جهت معکوس
دیکشنری فارسی به عربی
اِتجاهٌ معاکسٌ
-
جهت یابی
دیکشنری فارسی به عربی
وجه
-
تغییر جهت
دیکشنری فارسی به عربی
دور
-
بچه جهت
دیکشنری فارسی به عربی
لماذا
-
directional selection, directed selection
گزینش جهتدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-ژنشناسی و زیستفنّاوری، کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] گزینشی که به تغییر میانگین جمعیت در جهت دلخواه بهنژادگر منجر میشود متـ . انتخاب جهتدار
-
از این جهت
فرهنگ واژههای سره
از این رو
-
sexual orientation, sexual preference
جهتگیری جنسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] گرایش جنسی پایدار به افراد یک جنس خاص که میتواند همجنس یا جنس مخالف باشد
-
chevron marking
جهتنمای ترسیمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری] خطوطی که بر سطح سوارهرو برای جهت دادن به تردد وسایل نقلیه ترسیم میشود