کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جهانگردی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جهانگردی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
سائح
-
واژههای مشابه
-
tourism geography
جغرافیای جهانگردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] مطالعۀ روابط انسان با محیط در طی سفر و اوقات فراغت
-
صنعت جهانگردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← صنعت گردشگری
-
اقامتگاههای جهانگردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← اقامتگاههای گردشگری
-
holiday season
فصل گردشگری و جهانگردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] بخشی از سال که بیشترِ مردم در آن ایام به سفر میروند
-
holiday centre
قطب گردشگری و جهانگردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] شهر یا محدودهای که برای گذراندن تعطیلات دارای جاذبه باشد
-
tourism destinations
مقصدهای گردشگری و جهانگردی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] هر کشور، شهر، ناحیه یا محدودۀ جغرافیایی که ازلحاظ جاذبههای گردشگری و جهانگردی و امکانات، قابلیت و توان لازم برای پذیرش گردشگر را داشته باشد
-
جستوجو در متن
-
touring
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تور، سیاحت کردن، گشت کردن، جهانگردی کردن، سیر کردن
-
سائح
دیکشنری عربی به فارسی
گشتگر , جهانگرد , سياح , جهانگردي کردن
-
سیاحت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: سیاحة] siyāhat ۱. گردش کردن در شهرها و کشورهای مختلف؛ جهانگردی.۲. تماشا کردن.
-
سیاحت کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. جهانگردی کردن، گردشگری کردن، آفاقپوییدن، آفاقپویی کردن ۲. سیروسفر کردن ۳. نگاه کردن، دیدن ۴. گردش کردن
-
سفر
دیکشنری عربی به فارسی
درنروديدن , سفر کردن مسافرت کردن , رهسپار شدن , مسافرت , سفر , حرکت , جنبش , گردش , جهانگردي
-
Tours
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تورها، سفر، گشت، سیاحت، مسافرت، ماموریت، سیر، نوبت، سیاحت کردن، گشت کردن، جهانگردی کردن، سیر کردن