کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنگل طبیعی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تنک جنگل
لغتنامه دهخدا
تنک جنگل . [ ت َ ن ُ/ ت ُ ن ُ ج َ گ َ ] (اِ مرکب ) سپیدجنگل . مقابل سیاه جنگل . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). جنگلی کم درخت . مقابل جنگلی انبوه . رجوع به تنک و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
خشک جنگل
لغتنامه دهخدا
خشک جنگل . [ خ ُ ج َ گ َ ] (اِ مرکب ) آنجا که جنگلها آغاز میشود و گیاهان جداجدا و دورافتاده از یکدیگر دارد و هنوز انبوه نیست . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
چم جنگل
لغتنامه دهخدا
چم جنگل . [ چ َ ج َ گ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان شیروان بخش چرداول شهرستان ایلام که در 41 هزارگزی جنوب خاوری چرداول کنار راه مالرو شیروان واقع است . محلی کوهستانی و گرمسیر است و 150 تن سکنه دارد. آبش از رودخانه ٔ کلان .محصولش غلات ، ذرت ، حبوبات و لبنی...
-
چم جنگل
لغتنامه دهخدا
چم جنگل . [ چ َ ج َ گ َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «یکی از آبادیهای چهارمحال اصفهان است ». (از مرآت البلدان ج 4 ص 261). و در فرهنگ جغرافیایی آمده است : «ده کوچکی است از دهستان لار بخش حومه ٔ شهرستان شهرکرد که در 19 هزارگزی شمال شهرکرد و 7 هزا...
-
جنگل کاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [سنسکریت. فارسی] jangalkāri کاشتن درختان بیشمار در زمینی پهناور به منظور ایجاد جنگل.
-
forest wind
باد جنگل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نسیم ملایمی که در شبهای صاف و آرام از سوی جنگل به محوطۀ باز بیرون میوزد
-
جنگل نشین
دیکشنری فارسی به عربی
حارس الغابة
-
احداث جنگل
دیکشنری فارسی به عربی
علم الغابات
-
حکومت جنگل
دیکشنری فارسی به عربی
حکم الغابة
-
قانون جنگل
دیکشنری فارسی به عربی
شريعة الغاب
-
حسین آباد جنگل
لغتنامه دهخدا
حسین آباد جنگل . [ ح ُ س ِ دِ ج َ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان رونیز جنگل بخش مرکزی شهرستان فسا واقع در سی هزارگزی شمال باختر فسا و چهارهزارگزی شوسه ٔ فسا به اصطهبانات . ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل . دارای 140 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. ...
-
حسین آباد جنگل
لغتنامه دهخدا
حسین آباد جنگل . [ ح ُ س ِ دِ ج َ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان عشق آباد بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور و شش هزارگزی شمال خاوری فدیشه . ناحیه ای است واقع در جلگه ولی معتدل . دارای 320 تن سکنه میباشد. فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات...
-
علی آباد جنگل
لغتنامه دهخدا
علی آباد جنگل . [ ع َ دِ ج َ گ َ ] (اِخ ) دهی است کوچک از دهستان رونیزجنگل بخش مرکزی شهرستان فسا واقع در 34 هزارگزی باختر فسا، دارای 46 تن سکنه که از ایل عرب هستند و تغییر محل نیز میدهند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
قره جنگل بالا
لغتنامه دهخدا
قره جنگل بالا. [ ق َ رَ ج َ گ َ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کسبایر بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد واقع در 25 هزارگزی شمال باختری بجنورد و 2 هزارگزی باختر مالرو عمومی بجنورد به شقان . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر است . سکنه ٔ آن 74 تن است . آب آن از ...
-
قره جنگل پایین
لغتنامه دهخدا
قره جنگل پایین . [ ق َ رَج َ گ َ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کسبایر بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد واقع در 16 هزارگزی شمال باختری بجنورد و 2 هزارگزی باختر مالرو عمومی بجنورد به شقان . موقع جغرافیایی آن کوهستانی سردسیر است . سکنه ٔ آن 103 تن . آب آن چشمه و ...