کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنگل بان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
protection forest
جنگل حفاظتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جنگلی که برای حفاظت از آن در برابر اختلالات طبیعی، مداخلات انسانی، فرسایش خاک، سیل و نیز برای نگهداری حوضۀ آبگیر و چشمانداز مناظر و حفظ میراث فرهنگی و تنوع زیستی آن مدیریت خاص بر آن اعمال میشود
-
جنگل خالصه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ← جنگل دولتی
-
private forest
جنگل خصوصی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جنگلی که مالکیت آن به اشخاص یا شرکتهای خصوصی تعلق دارد
-
bog forest
جنگل خلاشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جنگلی که با پُر شدن و خشک شدن خلاش به وجود میآید
-
forest ranger, ranger
جنگلدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] فرد کارشناس جنگل که مسئولیت ادارۀ امور جنگل را در یک بخش یا شهرستان بر عهده داشته باشد
-
forestry
جنگلداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] کلیۀ علوم و فنون و اَعمال مرتبط با ایجاد و اداره و کاربرد جنگل
-
state forest, governmental forest/ government forest
جنگل دولتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جنگلی که تحت مالکیت و مدیریت دولت است متـ . جنگل خالصه
-
matured forest
جنگل رسیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جنگلی که اکثر درختان آن مسن و معمولاً قابل برداشتاند
-
rural forest, village forest
جنگل روستایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جنگلی که در حریم یک روستا واقع است و مالکیت آن بهصورت مشاع در اختیار اهالی روستاست
-
جنگلزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ← جنگلکاری
-
deforestation
جنگلزدایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] نابودی جنگل توسط انسان
-
forest dweller 1
جنگلزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] همۀ اندامگانها ازجمله انسان که در جنگل زندگی میکند
-
coastal forest
جنگل ساحلی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جنگلی که در سواحل دریاها یا اقیانوسها میروید
-
afforestation
جنگلسازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ایجاد جنگل به روش نهالکاری یا بذرکاری در عرصههایی که قبلاً جنگل نبوده است
-
royal forest, crown forest
جنگل سلطنتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جنگلی که متعلق به پادشاه یا خانوادۀ سلطنتی یک کشور است