کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنگلبانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جنگلبانی
/jangalbāni/
معنی
۱. شغل و عمل جنگلبان.
۲. علم و فن نگاهداری جنگلها و جلوگیری از آفات جنگل و مراقبت در بهرهبرداری صحیح از جنگلها و حفظ حیوانات جنگلی.
۳. (اسم) ادارۀ مسئول انجام این کار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جنگلبانی
لغتنامه دهخدا
جنگلبانی . [ ج َ گ َ ] (حامص مرکب ) شغل و عمل جنگلبانان . || (اِ مرکب ) اداره ای از شعب وزارت کشاورزی که حفاظت و مراقبت جنگلها را بعهده دارد. (فرهنگ فارسی معین ).
-
جنگلبانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [سنسکریت. فارسی] jangalbāni ۱. شغل و عمل جنگلبان.۲. علم و فن نگاهداری جنگلها و جلوگیری از آفات جنگل و مراقبت در بهرهبرداری صحیح از جنگلها و حفظ حیوانات جنگلی.۳. (اسم) ادارۀ مسئول انجام این کار.
-
جنگلبانی
دیکشنری فارسی به عربی
علم الغابات
-
واژههای همآوا
-
جنگل بانی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) 1 - شغل و عمل جنگل بان .2 - اداره ای از شعب وزارت کشاورزی که مراقبت از جنگل ها را به عهده دارد.
-
جستوجو در متن
-
forester
جنگلبان 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] فردی که به شغل جنگلبانی اشتغال داشته باشد
-
علم الغابات
دیکشنری عربی به فارسی
جنگلباني , احداث جنگل , جنگلداري
-
داردوست
لغتنامه دهخدا
داردوست .(اِ مرکب ) درختی است که دارای ساقه های پیچنده است وآن را عشقه گویند. مهر بانک لبلاب . رجوع به لبلاب ، عشقه ، عشق پیچان و مهربانک شود. || و در تداول جنگلبانی بر همه ٔ انواع درختان پیچنده اطلاق شود.
-
شیرگاه
لغتنامه دهخدا
شیرگاه . (اِخ ) قصبه ٔ مرکز دهستان شیرگاه بخش سوادکوه شهرستان شاهی . سکنه ٔ آن 1000 تن . آب آن از رودخانه ٔ تالاررود و جز آن . اولین ایستگاه از شاهی و تهران و کارخانه ٔ قیراندود و تقطیر چوب و دبستان و شعبه ٔ جنگلبانی و پاسگاه نگهبانی و اداره ٔ املاک ...
-
المده
لغتنامه دهخدا
المده . [ اَ ل َ دِه ْ ] (اِخ ) یکی از دیههای کجور. (مازندران و استراباد رابینو ص 113 و 151 و ترجمه ٔ همان کتاب ص 147و 152). در فرهنگ جغرافیایی ایران آمده : المده قصبه ای است مرکز قشلاقی دهستان کجور بخش مرکزی شهرستان نوشهر، در 24 هزارگزی خاور نوشهر و...
-
بانی
لغتنامه دهخدا
بانی . (پسوند) (از: بان پسوند حفاظت + ی حاصل مصدر) این ترکیب تنها بکار نرود و بلکه «بان » به آخر اسامی درآید و اسم مرکب سازد و سپس یاء به آن اضافه شودو معنی مصدری و غیره بدان دهد چون : آس بانی ، آسیابانی ، اشتربانی ، بادبانی ، باغبانی ، پاسبانی ، پال...
-
خرمندی
لغتنامه دهخدا
خرمندی . [ خ ُ م َ ] (اِ) درختی است از تیره ٔ Ebenaceae و از جنس Diospyros که تنها یک گونه ٔ آن lotus Diospyros از درختان بومی جنگلهای کرانه ٔ دریای مازندران است . در جلگه تا ارتفاع 1100 متر از سطح دریا می روید. آنرا در آستارا و طوالش آمبر، در گیلان ...
-
مو
لغتنامه دهخدا
مو. [ م َ/ م ُ ] (اِ) درخت انگور که رز نیز گویند. (ناظم الاطباء). درخت انگور است . (انجمن آرا) (آنندراج ). تاک . رز. تنک . میوانه . انگور. کرم . کرمة. مَیْوْ درخت انگور. درختی است که از میوه ٔ آن استفاده می شود و آن در اغلب نقاط ایران از جمله در جنگل...
-
مردانقم
واژهنامه آزاد
مردانقم=مردان قم = مرداناغام = مرداناغیم: 1- زنگیان چند پاره دیه است و اکنون داخل مردانقم، پل خدا آفرین بر آب ارس، در آن حدود است. بکربن عبدالله...ساخت در سنه خمس و عشر هجری (سال 15 هجری)(مستوفی). 2- ولایتی است کوانی و کلاله و جرم(احتمالا" در داخل ار...