کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنگلبان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جنگلبان
/jangalbān/
معنی
کسی که مٲمور محافظت و مراقبت جنگل باشد؛ نگهبان جنگل.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جنگلبان
لغتنامه دهخدا
جنگلبان . [ ج َ گ َ ] (ص مرکب ) نگهبان جنگل . حافظ جنگل . مأمور حفظ جنگل .
-
جنگلبان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [سنسکریت. فارسی] jangalbān کسی که مٲمور محافظت و مراقبت جنگل باشد؛ نگهبان جنگل.
-
جنگلبان
دیکشنری فارسی به عربی
حارس الغابة
-
واژههای مشابه
-
forester
جنگلبان 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] فردی که به شغل جنگلبانی اشتغال داشته باشد
-
forest guard
جنگلبان 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] فردی که مسئولیت ادارۀ کوچکترین واحد جنگلی را زیر نظر سرجنگلبان بر عهده داشته باشد
-
واژههای همآوا
-
جنگل بان
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.)آن که مأمور حفاظت از جنگل است .
-
جستوجو در متن
-
حارس الغابة
دیکشنری عربی به فارسی
جنگلبان , جنگل نشين , جانور جنگلي
-
جنگلبانی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [سنسکریت. فارسی] jangalbāni ۱. شغل و عمل جنگلبان.۲. علم و فن نگاهداری جنگلها و جلوگیری از آفات جنگل و مراقبت در بهرهبرداری صحیح از جنگلها و حفظ حیوانات جنگلی.۳. (اسم) ادارۀ مسئول انجام این کار.
-
بان
لغتنامه دهخدا
بان . (اِ) رئیس . || (پساوند) دارنده . دارا. (یادداشت مؤلف ). خداوند، و استعمال آن مرکب است . (شرفنامه ٔ منیری ). صاحب . (انجمن آرای ناصری ) (آنندراج ). صاحب . خداوند. بزرگ . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). دارنده ٔ چیزی . (فرهنگ رشیدی ). در پهلوی پان ...