کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنگاوری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جنگاوری
/jangāvari/
معنی
=جنگجویی
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
جلادت، جنگجویی، دلاوری، رزمندگی، شجاعت
دیکشنری
warfare
-
جستوجوی دقیق
-
جنگاوری
واژگان مترادف و متضاد
جلادت، جنگجویی، دلاوری، رزمندگی، شجاعت
-
جنگاوری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) شجاعت .
-
جنگاوری
لغتنامه دهخدا
جنگاوری . [ ج َ وَ ] (حامص مرکب ) جنگجویی . دلیری . شجاعت .نبرد و پیکار و مبارزت . (ناظم الاطباء) : دو مرغ دلاور در آن داوری زمانی نمودند جنگاوری . نظامی .ندیدم به مردانگی چون تو کس که جنگاوری بر دو نوع است و بس .سعدی .
-
جنگاوری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) jangāvari =جنگجویی
-
جستوجو در متن
-
رزمندگی
واژگان مترادف و متضاد
جنگاوری، جنگجویی، جنگندگی، دلاوری، گردی
-
سلحشوری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (حامص .) جنگاوری ، دلاوری .
-
جنگجویی
واژگان مترادف و متضاد
جنگاوری، چالشگری، رزمجویی، سلحشوری، شجاعت، میدانداری
-
warfares
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جنگ ها، جنگ، جنگاوری، نزاع، محاربه، زد و خورد
-
warfare
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جنگ، جنگاوری، نزاع، محاربه، زد و خورد
-
جنگجویی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) jangjuy(')i ۱. جنگاوری؛ دلیری.۲. [مجاز] مبارزه.
-
دلاوری
واژگان مترادف و متضاد
تهور، جلادت، جنگاوری، دلیری، رشادت، شجاعت، شهامت، نبردآزمایی ≠ جبن
-
شجاعت
واژگان مترادف و متضاد
پرجگری، پهلوانی، جلادت، ، جنگاوری، جنگجویی، دلاوری، دلیری، رشادت، شهامت، قهرمانی، مردانگی، یلی ≠ جبن
-
رزم توزی
لغتنامه دهخدا
رزم توزی . [ رَ ] (حامص مرکب ) جنگ جویی . جنگاوری . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به رزم جویی و مترادفات کلمه شود.
-
رزم کاری
لغتنامه دهخدا
رزم کاری . [ رَ ] (حامص مرکب ) جنگاوری . جنگجویی . (فرهنگ فارسی معین ). رزمجویی . رزمخواهی . رجوع به رزمکار و مترادفات کلمه شود.