کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جنون
/jonun/
معنی
۱. دیوانگی.
۲. [مجاز] شیفتگی؛ شیدایی.
〈 جنون ادواری: (پزشکی) حالت دیوانگی که گاهگاه در انسان بروز میکند.
〈 جنون اطباقی: (پزشکی) حالت دیوانگی همیشگی.
〈 جنون اعداد: (پزشکی) نوعی دیوانگی که بیمار وسواس نسبت به اعداد پیدا میکند و دائم میخواهد اشیا را بشمارد.
〈 جنون پیری: (پزشکی) بیماری روانی که بعد از شصتسالگی عارض میشود و بیمار دچار بیخوابی و بیاشتهایی و ضعف حافظه و شدت عناد و بیتوجهی به وظایف اخلاقی میشود.
〈 جنون جوانی: (پزشکی) بیماری روانی که بین پانزده تا سیسالگی عارض میشود و بیمار حالت بیخودی و بهتزدگی و گرفتگی و آشفتگی و رفتار ابلهانه پیدا میکند؛ شیزوفرِنی؛ اسکیزوفرِنی.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
دیوانگی، شوریدگی، شیدایی، عقلباختگی ≠ عقل
برابر فارسی
دیوانگ
دیکشنری
aberration, craziness, dementia, insanity, lunacy, madness
-
جستوجوی دقیق
-
جنون
واژگان مترادف و متضاد
دیوانگی، شوریدگی، شیدایی، عقلباختگی ≠ عقل
-
جنون
فرهنگ واژههای سره
دیوانگ
-
جنون
فرهنگ فارسی معین
(جُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - دیوانگی ، تباه گشتن عقل . 2 - شیفتگی ، اشتیاق . 3 - کم عقلی ، نادانی .
-
جنون
لغتنامه دهخدا
جنون . [ ] (اِخ ) ابن عمروبن یوحنا الصلت . رجوع به ابوزکریا جنون بن عمرو... شود.
-
جنون
لغتنامه دهخدا
جنون . [ ج ُ ] (ع مص ) پوشیدن شب . (منتهی الارب ). درآمدن شب . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). || دفن کردن مرده را. || پوشیده و پنهان شدن ، و فعل آن به این معنی بطور مجهول بکار رود. (منتهی الارب ). || دیوانه گردیدن . (منتهی الارب ) (المصادر زو...
-
جنون
دیکشنری عربی به فارسی
ديوانگي , جنون , حماقت
-
جنون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] jonun ۱. دیوانگی.۲. [مجاز] شیفتگی؛ شیدایی.〈 جنون ادواری: (پزشکی) حالت دیوانگی که گاهگاه در انسان بروز میکند.〈 جنون اطباقی: (پزشکی) حالت دیوانگی همیشگی.〈 جنون اعداد: (پزشکی) نوعی دیوانگی که بیمار وسواس نسبت به اعدا...
-
جنون
دیکشنری فارسی به عربی
جنون
-
واژههای مشابه
-
mad cow disease,bovine spongiform encephalopathy, BSE
جنون گاوی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] بیماری مشترک بین انسان و حیوان که ازطریق مصرف گوشت گاو آلوده به انسان منتقل میشود
-
جنون آمیز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص فا.) آمیخته به دیوانگی .
-
جنون آور
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) آن چه تولید دیوانگی کند.
-
جنون سبعی
لغتنامه دهخدا
جنون سبعی . [ ج ُ نو ن ِ س َ ب ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نزد اطبا دیوانگی باشد که با آن حرکات ردیه توأم میباشد. داءالکلب هم از انواع این دیوانگی است چه آن نیز دیوانگی سبعی و غضبی آمیخته ببازی و کارهای بیهوده دارد بنحوی که صاحب آن خود را به رنج درم...
-
جنون مطبق
لغتنامه دهخدا
جنون مطبق . [ ج ُ نو ن ِ م ُ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) جنون مستوعب ، و آن نزد ابوحنیفه جنونی است که یک ماه مستوعب باشد و چنین فتوی داده است . و نزد ابویوسف جنونی است که بیشتر ایام سال عارض باشد و نزد محمد جنونی است که همه ٔایام سال باشد. رجوع به ...
-
درحال جنون
دیکشنری فارسی به عربی
باهتياج