کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جنش
لغتنامه دهخدا
جنش . [ ج َ ] (ع ص ، اِ) جای نزدیک . (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد): مکان جنش . (ذیل اقرب الموارد) (از آنندراج ). || پیش صبح یا آخر سحر. (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد). صغانی آنرا جَنَش ضبط کند. (ذیل اقرب الموارد). || آرزو. (منتهی الارب ) (آنند...
-
جنش
لغتنامه دهخدا
جنش . [ ج ِن ْ ن ِ ] (اِخ ) شهری است ساحلی در جزیره ٔ سیسیل (صقلیه ). (معجم البلدان ) (مراصد).
-
جستوجو در متن
-
پیش آمدن
لغتنامه دهخدا
پیش آمدن . [ م َ دَ ] (مص مرکب ) نزدیک آمدن . نزدیک شدن . تقدم . (منتهی الارب ). به حضور درآمدن . پیش روی آمدن . مقابل آمدن . اقبال . استقبال . (منتهی الارب ). جلو آمدن کسی یا چیزی را. به کسی یا چیزی نزدیک گشتن . نزدیک آمدن از جانب مقابل : عرض . (منت...