کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جنزده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جنزده
مترادف و متضاد
پریزده، مجنون، مصروع
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جنزده
واژگان مترادف و متضاد
پریزده، مجنون، مصروع
-
واژههای همآوا
-
جن زده
فرهنگ فارسی معین
(جِ زَ دِ) [ ع - فا. ] (ص مف .) کسی که دچار صرع باشد، دیوانه .
-
جن زده
لغتنامه دهخدا
جن زده . [ ج ِ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) پری زده . آنکه مورد اذیت و آزار جنّیان واقع شده . || مصروع . (فرهنگ فارسی معین ). مصاب .
-
جستوجو در متن
-
جِنّرِو
لهجه و گویش بختیاری
jenneru جنزده.
-
پریزده
واژگان مترادف و متضاد
جنزده، دیوانه، غشی، مجنون، مصروع
-
دیوکلوچ
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] divkoluč ۱. کودک مصروع.۲. طفل جنزده.
-
مجنون
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیخرد، بیعقل، جنزده، جنونزده، خردباخته، دیوانه، مخبط، مصروع ۲. دلباخته، شوریده، شیدا، شیفته ≠ عاقل، فرزانه
-
مصروع
واژگان مترادف و متضاد
۱. پریزده، جنزده، حملهای، دیوانه، دیودیده، دیوزده، صرعی، غشی، مبتلا به صرع ۲. سایهزده، سایهدار