کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جندر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جندر
/jandar/
معنی
جامه؛ رخت؛ پوشیدنی؛ پوشاک.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جندر
فرهنگ فارسی معین
(جَ دَ) (اِ.) رخت ، جامه .
-
جندر
لغتنامه دهخدا
جندر. [ ج َ دَ ] (اِ) اسباب و رخوت پوشیدنی و غیره باشد، چه جندر خانه خانه ایست که در آن اسباب پوشیدنی و غیرپوشیدنی گذارند. (برهان ) (آنندراج ).
-
جندر
لغتنامه دهخدا
جندر. [ ج ِ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان دیجویجین بخش مرکزی شهرستان اردبیل واقع در 9هزارگزی باختر اردبیل و 9هزارگزی شوسه ٔ مشکین شهر - اردبیل . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 476 تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، حبوبات و ...
-
جندر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] jandar جامه؛ رخت؛ پوشیدنی؛ پوشاک.
-
جندر
لهجه و گویش تهرانی
تارهای زائد گوشت
-
واژههای مشابه
-
جِندر و بِندر
لهجه و گویش تهرانی
متلاشی، دریدگی
-
جستوجو در متن
-
jundying
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جندر
-
gelding
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جندر، جانور بدون اولاد
-
شندر
لغتنامه دهخدا
شندر. [ ش ِ دِ ] (ص ) جندر. ژنده . کهنه و فرسوده .- شندر پندر ؛ پندر ظاهراً از توابع شندر است و شندر و شندره و شرنده به معنی ژنده و کهنه و پاره پاره است و در مورد اشخاص بمعنی بد سر و وضع و ژولیده و پاره پوره و کثیف و حقیر استعمال می شود. (فرهنگ عامیا...
-
جندرخانه
لغتنامه دهخدا
جندرخانه . [ ج َ دَ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) صندوقخانه . (آنندراج ). رختخانه . خانه ای که در آن رخت گذارند لکن به نون خطاست و صحیح به میم است چنانکه صاحب فرهنگ سامانی تصریح نموده که جمدرخانه و جمدارخانه مخفف جامه دارخانه باشد چه جامه دار کسی باشد که حا...
-
رخت
لغتنامه دهخدا
رخت . [ رَ ] (اِ) اسباب و متاع خانه . (آنندراج ) (انجمن آرا) (از لغت محلی شوشتر نسخه ٔخطی کتابخانه ٔ مؤلف ) (ناظم الاطباء) (از فرهنگ سروری ). گرانبهای از اسباب خانه . (ناظم الاطباء). سامان . اسباب و تجملات . (از شعوری ج 2 ص 2). اثاث . (ملخص اللغات ح...