کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جمیعاً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جمیعاً
معنی
(جَ عَ نْ) [ ع . ] (ق .) همگی ، همگان .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
تماماً، جمعاً، کلاً، یکسر ≠ فرداً، انفراداً
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جمیعاً
واژگان مترادف و متضاد
تماماً، جمعاً، کلاً، یکسر ≠ فرداً، انفراداً
-
جمیعاً
فرهنگ فارسی معین
(جَ عَ نْ) [ ع . ] (ق .) همگی ، همگان .
-
جمیعاً
لغتنامه دهخدا
جمیعاً. [ ج َ عَن ْ ] (ع ق ) همگی . همه . همگان . || سراسر. تماماً. (فرهنگ فارسی معین ).
-
جستوجو در متن
-
کلاً
واژگان مترادف و متضاد
تمام، تماماً، جمعاً، جمله، جمیعاً، سراسر، کاملاً، مجموعاً، مطلقاً، همگی، همه، یکسر ≠ جزئاً
-
یکباسرک
لغتنامه دهخدا
یکباسرک . [ ی َ / ی ِ س َ رَ ] (ق مرکب )یک بارگی و جمیعاً و تماماً و همگی . (ناظم الاطباء).
-
قاطبةً
لغتنامه دهخدا
قاطبةً. [ طِ ب َ تَن ْ ] (ع ق ) قاطبة. تمام .همه . (آنندراج ). عموماً. جمیعاً. طراً. کلا. کافة.
-
العزة
لغتنامه دهخدا
العزة. [ اَ ع ِزْ زَ ت ُ لِل ْ لاه ] (ع جمله ٔ اسمیه ) مأخوذ از آیه ٔ «اء یبتغون عندهم العزة فان العزّة ﷲ جمیعاً» (قرآن 139/4) یا آیه ٔ «ان العزّة ﷲ جمیعاً» (قرآن 65/10)؛ یعنی قوت و عزت همگی خدای راست .
-
غرضان
لغتنامه دهخدا
غرضان . [ غ ُ ] (ع اِ) در بینی ، قسمتی است که از قصبه ٔ بینی از هر دو طرف به پائین کشیده می شود. (از منتهی الارب ). الغرضان فی الانف ، ما انحدر من قصبة من جانبیه جمیعاً. (اقرب الموارد). تجاویف دو طرف قصبةالانف . (ناظم الاطباء).
-
طر
لغتنامه دهخدا
طر. [ طُرر ] (ع اِ) همه : جأوا طراً؛ آمدند همه . (منتهی الارب ). جمیع. کلا.همگی . جمیعاً. کافةً. قاطِبة. گِشت . همگان . کلمه ٔ طر در زبان عرب جز به صورت حال بصورت دیگر استعمال نشده ، یعنی همیشه بمعنی همه و بصورت طرّاً آمده است .
-
قَبْضَتُهُ
فرهنگ واژگان قرآن
در دست او - در احاطه ي قدرت اوست (عبارت "وَﭐلْأَرْضُ جَمِيعاً قَبْضَتُهُ يَوْمَ ﭐلْقِيَامَةِ "اين معنا را خاطر نشان ميکند که در روز قيامت تمامي اسباب از سببيت ميافتند و دست خلق از همه آنها بريده ميشود ، تنها يک سبب ميماند و آن هم خداي مسبب الاسباب اس...
-
مطویات
لغتنامه دهخدا
مطویات . [ م َ وی یا ] (ع ص ، اِ) چیزهای پیچیده شده . (غیاث ) (آنندراج ). ج ِ مطویه . (ناظم الاطباء) : و ماقدروا اﷲ حق قدره و الارض جمیعاً قبضته یوم القیمة و السموات مطویات بیمینه سبحانه و تعالی عما یشرکون . (قرآن 67/39).- مطویات ضمیر ؛ کنایه از اراد...
-
لَمْ يَيْأَسِ
فرهنگ واژگان قرآن
نا امید نشده و نمی شوند - مأیوس نشده و نمی شوند(يأس به معناي قطع شدن طمع آدمي است از امري که بدان طمع داشته .عبارت"أَفَلَمْ يَيْأَسِ ﭐلَّذِينَ ءَامَنُواْ أَن لَّوْ يَشَاءُ ﭐللَّهُ لَهَدَى ﭐلنَّاسَ جَمِيعاً " یعنی پس آيا آنان كه ايمان آورده اند، ندانس...
-
ترتب
لغتنامه دهخدا
ترتب . [ ت ُ ت ُ ] (ع ص ، اِ) ثابت وپای برجای . (ناظم الاطباء). مقیم و ثابت . (اقرب الموارد) (از المنجد). || خاک . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (المنجد). || جاؤوا ترتباً؛ای جمیعاً (اقرب الموارد) یعنی همه آمدند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || ابد...
-
حصن بنی عمارة
لغتنامه دهخدا
حصن بنی عمارة. [ ح ِ ن ِ ب َ ع ِ رَ ] (اِخ ) حصنی به اسپانیا که عبدالرحمان بن محمدبن شتمین از خلفای اموی اندلس به سال 313 هَ . ق . آنجا را فتح کرده و امر به غارت داد، چنانکه ابن عبد ربه در ارجوزه ٔ خویش در غزوه ٔ سنه ٔ ثلاث عشرة و ثلثمائة آورده است :...