کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جملگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جملگی
/jomlegi/
معنی
۱. همه؛ همگی.
۲. (قید) تماماً.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تمام، تماماً، سراسر، سرتاسر، همه
دیکشنری
en bloc, en masse
-
جستوجوی دقیق
-
جملگی
واژگان مترادف و متضاد
تمام، تماماً، سراسر، سرتاسر، همه
-
جملگی
فرهنگ فارسی معین
(جُ لَ یا لِ) [ ع - فا. ] (ق .) همگی .
-
جملگی
لغتنامه دهخدا
جملگی . [ ج ُ ل َ/ ل ِ ] (ق ) همه . همگی . || سراسر. تماماً. (فرهنگ فارسی معین ).
-
جملگی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت، ضمیر) [عربی. فارسی] jomlegi ۱. همه؛ همگی.۲. (قید) تماماً.
-
جملگی
دیکشنری فارسی به عربی
بالإجماعِ ، مِنْ (قمَِّ) الرّأس إلي أخْمَصِ القدم (أو القَدَمَين)
-
جستوجو در متن
-
سرتاسر
واژگان مترادف و متضاد
تمام، جملگی، سراسر، سربهسر، کل، همه
-
مجموعا
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [عربی] majmu'an جملگی؛ همگی.
-
عموماً
واژگان مترادف و متضاد
تماماً، جملگی، همگی، همه ≠ خصوصاً
-
یک قلم
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [فارسی. عربی] [مجاز] yekqalam کلاً؛ جملگی؛ همگی.
-
همگی
فرهنگ فارسی عمید
(قید) hamegi ۱. همه.۲. بهتمامی؛ جملگی؛ کلی.۳. تمامِ یک چیز؛ کل.
-
یک بسی
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [قدیمی] yekbasi ۱. یکبارگی.۲. همگی؛ جملگی.
-
سربهسر
واژگان مترادف و متضاد
۱. همگی، همه، همگان، جملگی ۲. مساوی، برابر، یکسان، معادل
-
مِنْ (قمَِّ) الرّأس إلي أخْمَصِ القدم (أو القَدَمَين)
دیکشنری عربی به فارسی
سرتا پا , از سر تا پا , جملگي , تماماً , يکپارچه (سرتاپا) , شراشر (سراسر) وجود
-
بالإجماعِ
دیکشنری عربی به فارسی
دسته جمعي , همه با هم , بالاجماع , به اتفاق آرا , متفقاً , اجماعاً , جملگي , يکسره (اجماعاً)