کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جملة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جملة
معنی
جمله , حکم , فتوي , راي , قضاوت , گفته , راي دادن , محکوم کردن
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جملة
لغتنامه دهخدا
جملة. [ ج ُ ل َ ] (ع اِ) همگی چیزی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). همه . ج ، جُمَل . (منتهی الارب ). || تماماً. سراسر. (فرهنگ فارسی معین ): جمله ٔ کتاب را خواندم . || کلام تام . (منتهی الارب ). کوچکترین واحد کلام که مفید معنی باشد و آن مرکب است از م...
-
جملة
دیکشنری عربی به فارسی
جمله , حکم , فتوي , راي , قضاوت , گفته , راي دادن , محکوم کردن
-
واژههای مشابه
-
جمله
واژگان مترادف و متضاد
۱. تمام، کاملاً، کل، همه، یکباره، یکسر، یکسره ۲. عبارت ۳. زمره، عداد
-
جمله
فرهنگ واژههای سره
رسته، فراز، گزاره
-
جمله
فرهنگ فارسی معین
(جُ لِ) [ ع . جملة ] (اِ.) 1 - همگی ، همه . 2 - کلام و سخنی که معنی داشته و کامل باشد (دستور). 3 - سخن ، کلام . 4 - تماماً، سراسر. 5 - خلاصه ، مجمل .
-
جمله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: جملَة، جمع: جُمَل] jomle ۱. (ادبی) در دستور زبان، کلام و سخنی که مفید معنی بوده و مرکب از مسند و مسندالیه باشد.۲. (صفت) همه؛ همگی.۳. (ضمیر) همه؛ همگی.۴. (قید) تماماً.۵. (اسم) خلاصه.〈 جملهٴ شرطیه: (ادبی) در نحو، جملهای که در آن ادات...
-
جمله
دیکشنری فارسی به عربی
جملة , مجموع
-
جمله
واژهنامه آزاد
(پهلوی) سَهمان.
-
sentence meaning
معنای جمله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] معنای کلی یک جمله، فارغ از ملاحظات بافتی و کاربردی آن
-
از جمله
فرهنگ واژههای سره
از آنگونه، از دسته
-
lines 1
جمله 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] عبارات و سخنانی که شخصیتهای نمایش یا فیلم بیان میکنند متـ . جملۀ نمایشی
-
period 1, sentence
جمله 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] واحد موسیقایی که از دو یا چند عضو مکمل یا عبارت تشکیل میشود و با فرود خاتمه مییابد
-
leading term, highest term
جملۀ پیشگام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] فرمولدار
-
constant term, absolute term
جملۀ ثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] در چندجملهای، جملهای که متغیر نداشته باشد