کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جمعآوری با ظروف متحرک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
جَمَعَ
فرهنگ واژگان قرآن
جمع کرد-گرد آورد
-
جَمْعِ
فرهنگ واژگان قرآن
جمع شدن - گرد آمدن
-
جمع کردن
فرهنگ واژههای سره
الفنجیدن، انباشتن، فلنجیدن، انباشته کردن
-
در جمع
فرهنگ واژههای سره
در کنار
-
collectivity1
جمع 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] مجموعهای از افراد
-
collection 1
جمعآوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] در اصلاح نباتات، گردآوردی تمامی انواع زراعی و غیرزراعی یا غیراهلی یک گونۀ خاص برای مطالعه
-
collectivity2
جمعبودگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] وضعیتی که در آن جمع یا گروهی از افراد یک کل را تشکیل دادهاند
-
adder
جمعزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] مدار الکترونیکی رقمی برای انجام عمل جمع
-
collectivist1
جمعگرا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] فردی که قائل به جمعگرایی است
-
collectivist2
جمعگرایانه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] مربوط به جمعگرایی
-
collectivism
جمعگرایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] گرایشی نظری یا عملی مبنی بر لزوم جمعی یا دولتی کردن مالکیت بر ابزارهای تولید و توزیع و واپایش آنها
-
social drinking
جمعنوشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] نوشیدن غیرافراطی الکل، بهمنظور همرنگی و همبستگی در جمعهای دوستانه
-
summand
جمعوند
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] هریک از اشیای ریاضی که عمل جمع بر روی آنها انجام شود
-
جمع آوردن
لغتنامه دهخدا
جمع آوردن . [ ج َ وَ دَ ] (مص مرکب ) گرد کردن . فراهم آوردن . (فرهنگ فارسی معین ).
-
جمع بستن
لغتنامه دهخدا
جمع بستن . [ ج َ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) جمع آوردن . (فرهنگ فارسی معین ). || کلمه ٔ مفرد را بصورت جمع درآوردن . (فرهنگ فارسی معین ).