کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جمزة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جمزة
لغتنامه دهخدا
جمزة. [ ج ُزَ ] (ع اِ) پاره ای از خرما و مانند آن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). ج ، جُمَز. || لختی از قروت . (منتهی الارب ). || غنچه ٔ گیاه که در آن دانه باشد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
جمز
لغتنامه دهخدا
جمز. [ ج ُ م َ ] (ع اِ) ج ِ جُمَزة. (منتهی الارب ). رجوع به جمزة شود.
-
لختی
لغتنامه دهخدا
لختی . [ ل َ ] (ق ) (از: لخت + «ی » نکره ) یک لخت . مقداری . اندازه ای . قدری . کمی . پاره ای . بخشی . بعضی . جزئی . قطعه ای . اندکی . مبلغی : با خردمند بی وفا بود این بخت خویشتن خویش را بکوش تو یک لخت می خور و می ده کجا نبود پشیمان هر که بخورد و بدا...