کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جمال کلا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جمال کلا
لغتنامه دهخدا
جمال کلا. [ ج َ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان گیلخواران بخش مرکزی شهرستان شاهی واقع در 8هزارگزی باختر جویبار. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن معتدل مرطوب مالاریائی و دارای 100 تن سکنه است . آب آن از چاه و آب بندان و محصول آن پنبه ، غلات ، صیفی ، کنجد و ...
-
واژههای مشابه
-
جَمَالٌ
فرهنگ واژگان قرآن
زینت - حسن منظر- زیبایی
-
کهریز جمال
لغتنامه دهخدا
کهریز جمال . [ ک َ ج َ ] (اِخ ) دهی ازدهستان سلگی است که در شهرستان نهاوند واقع است و 380 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
جمالالدین
فرهنگ نامها
(تلفظ: jamāloddin) (عربی) زیبایی در دین ، نیکویی در دین ، آن که در چهرهاش زیبایی دین نهفته است.
-
نخل جمال
لغتنامه دهخدا
نخل جمال . [ ن َ ج َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بدوی بخش لنگه ٔ شهرستان لار، در 162 هزارگزی شمال غربی لنگه ، در جلگه ٔ گرمسیری واقع است و 591 تن سکنه دارد.آبش از چاه و قنات ، محصولش غلات و خرما و صیفی و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران...
-
جمال ارغون
لغتنامه دهخدا
جمال ارغون . [ ج َ اَ ] (اِخ )برادر کوچک میرزاسلطان احمد فرزند سلطان سعید بود که با برادر خود در نواحی رامن بجنگ و ستیز برخاست و شکست خورد. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 94 شود.
-
جمال اصفهانی
لغتنامه دهخدا
جمال اصفهانی . [ ج ِ ل ِاِ ف َ ] (اِخ ) عبدالرزاق از شاعرانی است که از تصوف و حکمت بهره ٔ وافی داشته است . وی والد کمال الدین اسماعیل اصفهانی است . دیوانش قریب به بیست هزار بیت است . این انتخابی است از قصیده ٔ وی در نصیحت و موعظه :الحذار ای غافلان زی...
-
جمال بصری
لغتنامه دهخدا
جمال بصری . [ ج َ ب َ ] (اِخ ) (شیخ ...) حاکم فارس در زمان سلطان محمود غازان است و داستان عجیبی را بوی نسبت میدهند. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 633 شود.
-
جمال خونساری
لغتنامه دهخدا
جمال خونساری . [ ج َ ] (اِخ ) رجوع به جمال الدین خونساری شود.
-
جمال رازی
لغتنامه دهخدا
جمال رازی . [ ج َم ْ ما ل ِ ] (اِخ )احمدبن جعفربن نصر از محدثان است . (لباب الانساب ).
-
جمال آباد
لغتنامه دهخدا
جمال آباد. [ ج َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان بهنام پازکی بخش ورامین شهرستان تهران واقع در 12هزارگزی شمال خاور ورامین متصل به راه نیمه شوسه ٔ سعدآباد به ورامین . موقع جغرافیائی آن جلگه و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 662 تن . آب آن از رودخانه ٔ جاجرودو مح...
-
جمال آباد
لغتنامه دهخدا
جمال آباد. [ ج َ ] (اِخ ) از آبادیهای سیستان است . (مرآت البلدان ج 4 ص 264).
-
جمال آباد
لغتنامه دهخدا
جمال آباد. [ ج َ ] (اِخ ) از توابع دشت آب کرمان است . (مرآت البلدان ج 4 ص 265).
-
جمال آباد
لغتنامه دهخدا
جمال آباد. [ ج َ ] (اِخ ) از قرای سبزوار، هوایش ییلاقی ، آبش از قنات ، این ده دوازده خانوار سکنه دارد.(مرآت البلدان ج 4 ص 264). دهی از دهستان براکوه بخش جغتای شهرستان سبزوار واقع در 55هزارگزی خاور جغتای و 5هزارگزی جنوب راه آهن . موقع جغرافیایی آن جلگ...