کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جماعات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جماعات
لغتنامه دهخدا
جماعات . [ ج َ ] (ع اِ) ج ِ جماعة. (مهذب الاسماء). دفاتر رسوم و معاملات و از آن جمله است جماعة قسمت و جماعة اصناف خراج و جماعة عدد و جماعت استخراج . (از اقرب الموارد). رجوع به جماعة و جماعت شود.
-
واژههای مشابه
-
جماعات الضغط
دیکشنری عربی به فارسی
گروههاي فشار
-
جستوجو در متن
-
گروههای فشار
دیکشنری فارسی به عربی
جماعات الضغط
-
عِزِينَ
فرهنگ واژگان قرآن
جماعات متفرق ( مفرد آن عزة است)
-
اثابی
لغتنامه دهخدا
اثابی . [ اَ بی ی ] (ع اِ) ج ِ اُثبیّة. جماعات . گروه ها.
-
ثبون
لغتنامه دهخدا
ثبون . [ ث ُ ] (ع اِ) ج ِ ثُبة. جماعات متفرقه .
-
طبقات
واژگان مترادف و متضاد
۱. اشکوبهها، طبقهها، مرتبهها ۲. درجهها، پایهها، مراتب ۳. گروهها، جماعات ۴. ترجمان احوال (دانشمندان)
-
طبقات
فرهنگ فارسی معین
(طَ بَ) [ ع . ] (اِ.) جِ طبقه . 1 - درجات ، مرتبه ها. 2 - گروه ها، جماعات .
-
احابیش
لغتنامه دهخدا
احابیش . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ اُحبوش . جماعات مردم از هر قبیله . || اوباش . || حبشه . (دمشقی ) .
-
کثار
لغتنامه دهخدا
کثار. [ ک ُ / ک َ ] (ع ص ، اِ) بسیار. (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء) (ناظم الاطباء). || گروه بسیار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). جماعات . (از اقرب الموارد).
-
افواج
لغتنامه دهخدا
افواج . [ اَف ْ ] (ع اِ) ج ِ فَوْج ، بمعنی گروه . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). جماعات . گروهها. طوائف : افواج ترکمانان پیدا آمدند که مگر بدانجا مقام کرده است . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 627). و رجوع به فوج شود.
-
اضمامة
لغتنامه دهخدا
اضمامة. [ اِ م َ ] (ع اِ) گروه مردم از هر جنس .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). جماعت . ج ، اَضامیم ، یقال : فرس سباق الاضامیم ؛ ای جماعات الخیل . (ازاقرب الموارد). || پشتواره ای از کتب و جزآن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). اضبا...
-
حبیب جماعی
لغتنامه دهخدا
حبیب جماعی . [ ح َ ب ِ ج َ ](اِخ ) نام او در کتاب شیخ مفید، محمدبن نعمان (متوفی 413 هَ . ق .) که رد بر صدوق نوشته ، آمده است . و برخی گفته اند مصحف خثعمی باشد و این صحیح نیست و جماعی منسوب به جماعات است که طائفه ای از صبیح از بنی فزارة میباشند. و نسب...