کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جلیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جلیل آباد
لغتنامه دهخدا
جلیل آباد. [ ج َ ] (اِخ ) دهی است جزو دهستان قره پشلو بخش حومه ٔ شهرستان زنجان واقع در48هزارگزی باختر زنجان سر راه عمومی خلخال . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است . سکنه ٔ آن 526 تن . آب آن از قنات و محصول آن غلات و میوه جات وشغل اهالی...
-
جلیل کلا
لغتنامه دهخدا
جلیل کلا. [ ج َ ک َ ] (اِخ ) از دیه های نوراست . (ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 149).
-
جلیل کندی
لغتنامه دهخدا
جلیل کندی . [ ج َ ک َ ] (اِخ ) دهیست از دهستان چالدران بخش سیه چشمه ٔ شهرستان ماکو واقع در شش هزارگزی خاور سیه چشمه و 1500گزی شمال شوسه ٔ سیه چشمه به قره ضیاءالدین . این ده کوهستانی و دارای هوایی معتدل مالاریایی است . سکنه ٔ آن 65 تن . آب آن از چشمه ...
-
شیخ جلیل
لغتنامه دهخدا
شیخ جلیل . [ ش َ ج َ ] (اِخ ) دهی از دهستان پشت کوه باشت و بابوئی بخش گچساران شهرستان بهبهان است و 350 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
-
جستوجو در متن
-
جلیله
فرهنگ نامها
(تلفظ: jalile) (عربی) (مؤنث جلیل) ، ← جلیل .
-
اجلا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی: اجلاّء، جمعِ جَلیل] [قدیمی] 'ajellā = جَلیل
-
اجله
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: اجلَّة، جمعِ جَلیل] 'ajelle = جَلیل
-
جلیله
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: جلیلَة] [قدیمی] jalile = جَلیل
-
جلیلی
لغتنامه دهخدا
جلیلی . [ ج َ ] (ص نسبی ) نسبت است به جلیل . (منتهی الارب ). رجوع به جلیل شود.
-
عظیمالشان
واژگان مترادف و متضاد
بزرگوار، جلیل، فخیم، معظم
-
باحشمت
واژگان مترادف و متضاد
باعظمت، جلیل، شکوهمند، شوکتمند
-
galilees
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گالیله، شهرستان جلیل در فلسطین
-
Galilee
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گالیله، شهرستان جلیل در فلسطین
-
قاطنة
لغتنامه دهخدا
قاطنة. [ ن َ ] (اِخ ) شهری در جلیل که عیسی نخستین معجزه ٔ خویش مبنی بر تبدیل آب به شراب را در آنجا انجام داده : چون آب را شراب کرد در قاطنه ٔ جلیل ، و در سیم روز شد عروسی در قاطنه ٔ جلیل . (دیاتسارون ، ص 46).
-
محمدجلیل
فرهنگ نامها
(تلفظ: mohammad jalil) از نامهای مرکب ، ← محمد و جلیل .