کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جلیدیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جلیدیه
/jalidiy[y]e/
معنی
جسم جامد و غیرحاجب ماورا به شکل عدس که در قسمت خلفی حدقۀ چشم قرار دارد؛ عدسی چشم.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جلیدیه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: جلیدیَّة] (زیستشناسی) [قدیمی] jalidiy[y]e جسم جامد و غیرحاجب ماورا به شکل عدس که در قسمت خلفی حدقۀ چشم قرار دارد؛ عدسی چشم.
-
واژههای مشابه
-
جلیدیة
لغتنامه دهخدا
جلیدیة. [ ج َ دی ْ ی َ ] (ع ص نسبی ، اِ) طبقه ای است از طبقات چشم و آن عبارت از عدسی الاستیک چشم است و میان عنبیه ٔ و زجاجیه قرار دارد و بوسیله ٔ الیافی بجسم هدبی آویزان است . عدسی . رجوع به چشم و بیماریهای آن تألیف دکتر باستان ج 1 ص 3 ببعد شود.
-
کتلة جليدية
دیکشنری عربی به فارسی
يخ رود , برف رود , توده يخ غلتان , رودخانه يخ , يخچال طبيعي
-
بی نظمی در جلیدیه ء چشم
دیکشنری فارسی به عربی
انحراف البصر
-
دچار بی نظمی در جلیدیه ء چشم
دیکشنری فارسی به عربی
لا بوري
-
جستوجو در متن
-
یخ رود
دیکشنری فارسی به عربی
کتلة جليدية
-
برف رود
دیکشنری فارسی به عربی
کتلة جليدية
-
رودخانه یخ
دیکشنری فارسی به عربی
کتلة جليدية
-
یخچال طبیعی
دیکشنری فارسی به عربی
کتلة جليدية
-
انحراف البصر
دیکشنری عربی به فارسی
بي نظمي در جليديه ء چشم
-
توده یخ غلتان
دیکشنری فارسی به عربی
جبل ثلجي , کتلة جليدية
-
لا بوري
دیکشنری عربی به فارسی
دچار بي نظمي در جليديه ء چشم , نامنظمي عدسي چشم
-
بلورین
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ معر - فا. ] (ص نسب .) 1 - منسوب به بلور، ساخته شده از بلور، بلوری . 2 - جلیدیه . ؛ دست ِ ~ دستی که مانند بلور صاف و شفاف است .