کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جلیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جلیت
/jaliy[y]at/
معنی
حقیقت امر.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جلیت
فرهنگ فارسی معین
(جَ لّ یَ) [ ع . ] نک جلیه .
-
جلیت
لغتنامه دهخدا
جلیت . [ ج َ ] (ع ص ، اِ) مرد چابک و چست . (منتهی الارب ). چالاک . (ناظم الاطباء). || شبنمی که در شب بر زمین افتد و منجمد گردد. جلید. (ناظم الاطباء).
-
جلیت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: جلیّة] [قدیمی] jaliy[y]at حقیقت امر.
-
واژههای همآوا
-
جلیة
لغتنامه دهخدا
جلیة. [ ج َ لی ی َ ] (ع ص ) خبر یقین . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || مؤنث جلی . (از اقرب الموارد). رجوع به جلی شود.
-
جلیة
لغتنامه دهخدا
جلیة. [ ج ُ ل َی ْ ی َ ] (اِخ ) موضعی است نزدیک وادی القری . (از معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
اصم
لغتنامه دهخدا
اصم . [ اَ ص َم م ] (اِخ ) عتاب بن حکیم بن مالک بن جناب نمیری اصم . فرزند حکیم بن مالک اصم بود و این رجز را درباره ٔ اسب پدر خود بنام «حزمة» سرود:ان انت قد جد الرهان بالقوم لیس علیک الیوم فی جَری لوم ان انت جلیت الوجوه ذا الیوم . (از بلوغ الارب ج 2 ص...
-
چابک
لغتنامه دهخدا
چابک . [ ب ُ ] (ص ) چست و چالاک . فرز. تند. سبک . زرنگ . زبر و زرنگ . ظریف . رعنا. قبراق . زود. قچاق . چابوک . چاپوک . چپوک (دهات تربت حیدریه ): جلیت ؛ مرد چابک و چست . جلد؛ چابک از هر چیزی . جلدة؛ چابک و چالاک گردیدن .جلید؛ چابک از هر چیزی . جمل خذا...