کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جلگه خلج پائین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جلگه خلج پائین
لغتنامه دهخدا
جلگه خلج پائین . [ ج ُ گ ِ خ َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بالاگریوه بخش ملاوی شهرستان خرم آباد. واقع در 8هزارگزی شمال ملاوی کنار خاوری شوسه ٔ خرم آباد به اندیمشک .موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن گرمسیری مالاریایی است .سکنه ٔ آن 150 تن . آب آن از...
-
واژههای مشابه
-
جلگه افشار
لغتنامه دهخدا
جلگه افشار. [ ج ُ گ ِ اَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش اسدآباد شهرستان همدان است . این دهستان در قسمت مرکزی بخش قرار دارد و محدود است از شمال بدهستان چهاردولی اسدآباد و از باختر بدهستانهای کلیایی و فارسینج و از جنوب به بخش کنگاور و شهرستان تویسرک...
-
تحت جلگه
لغتنامه دهخدا
تحت جلگه . [ ت َ ت ِ ج ُ گ ِ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور. این دهستان در باختر بخش حومه ٔ جنوب شوسه ٔ عمومی مشهد - تهران و شمال جاده ٔقدیمی نیشابور به سبزوار قرار دارد و از 57 آبادی تشکیل یافته و در حدود 12944 تن سکنه دارد. ب...
-
plain forest management
مدیریت جنگل جلگهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] ادارۀ جنگلهایی که در مناطق جلگهای میرویند
-
عباس آباد جلگه
لغتنامه دهخدا
عباس آباد جلگه . [ ع َب ْ با دِ ج ُ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دستگردان بخش طَبس شهرستان فردوس . واقع در 110هزارگزی شمال طبس دشت ، گرمسیر و خشک . 18 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائ...
-
plain forest
جنگل جلگهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جنگلی که در مناطق جلگهای میروید
-
جستوجو در متن
-
طهران
لغتنامه دهخدا
طهران . [ طِ ] (اِخ ) دهیست به ری . (منتهی الارب ) (آنندراج ). یاقوت در معجم البلدان آورده که :از مردی اهل ری که محل وثوق و اعتماد بود، شنیدم که : طهران دیهی است بزرگ و بنای این دیه تمامی در زیر زمین واقع است و احدی را یارای آن نیست که بدان دیه راه ی...
-
کابل
لغتنامه دهخدا
کابل . [ ب ُ ] (اِخ ) شهر مهم و پایتخت افغانستان در 43درجه و 30 دقیقه عرض شمالی و 69 درجه و 13 دقیقه ٔ طول شرقی ، در 1762 گزی فوق سطح دریا واقع در نجدی حاصلخیز و پر آب و جمعیت آن در حدود 150000 تن است . (برهان قاطع چ معین حاشیه ٔ لغت کابل بنقل از دائ...