کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جلو رفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جلو گیر
لغتنامه دهخدا
جلو گیر. [ ج ِ ل ُ] (اِخ ) دهی است از دهستان گورائیم بخش مرکزی شهرستان اردبیل واقع در 36هزارگزی جنوب باختری اردبیل و 12هزارگزی شوسه ٔ تبریز - اردبیل . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 279 تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلات و...
-
جلو گیرنگه
لغتنامه دهخدا
جلو گیرنگه . [ ج ِ ل ُ رَ گ ِ ](اِخ ) دهی است از دهستان 2 بخش هرسین شهرستان کرمانشاه واقع در 22هزارگزی جنوب باختری هرسین و دوهزارگزی گنجوان . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است . 30 تن سکنه دارد. مردم آن بزراعت مشغولند.راه مالرو دارد. (...
-
در جلو
دیکشنری فارسی به عربی
اول
-
جلو رونده
دیکشنری فارسی به عربی
تقدمي , مقبل
-
جلو اندازی
دیکشنری فارسی به عربی
ترقية
-
جلو افتاد
دیکشنری فارسی به عربی
اِبتَدَرَ
-
جلو خان
دیکشنری فارسی به عربی
واجهة
-
صف جلو
دیکشنری فارسی به عربی
طليعة
-
جلو بردن
دیکشنری فارسی به عربی
اکثر , تقدم , غذاء
-
جلو دار
دیکشنری فارسی به عربی
شاحنة
-
جلو داربودن
دیکشنری فارسی به عربی
شاحنة
-
بسوی جلو
دیکشنری فارسی به عربی
فصاعدا
-
جِلُو گیلیوَن
لهجه و گویش بختیاری
jelow gilivan جلو گلوبند، دانه درشت جلوى گردنبندgilivan .
-
جلو چشم
لهجه و گویش تهرانی
در ملاء
-
جلو خان
لهجه و گویش تهرانی
محوطه باز جلوی ورودی مسجد یا خانه