کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جلو امده بودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جلو امده بودن
دیکشنری فارسی به عربی
ابرز
-
واژههای مشابه
-
جلو()
دیکشنری فارسی به عربی
مقدمة
-
جَلَو
لهجه و گویش بختیاری
jalav جَلَب، زن هرزه.
-
جِلو جِلو
لهجه و گویش تهرانی
از پیش
-
front fender
گِلگیر جلو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] گِلگیری که در جلوی بدنۀ خودرو در بالای هریک از چرخهای جلو به بدنه متصل شده است
-
rearview mirror, rear-vision mirror, rear-reflecting mirror
آینۀ جلو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] آینهای پیش روی راننده که از آن برای دیدن منطقۀ پشت خودرو استفاده میکنند
-
headlight, headlamp
چراغ جلو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] چراغ بزرگ اصلی در جلوی خودرو که از آن برای روشنایی و افزایش دید راننده استفاده میشود
-
A-pillar, A-post, windshield pillar, windscreen pillar
ستون جلو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] ستونی که قاب شیشۀ جلو به آن متصل است و در نگهداری سقف نقش دارد
-
windscreen, windshield
شیشۀ جلو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] شیشهای که در جلوی اتاق خودرو قرار دارد
-
foresight 2
دید جلو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] قرائت چوبۀ ترازیابی بر روی نقطۀ بعدی، یعنی نقطهای که قرار است ارتفاع آن تعیین شود
-
جلو چاپان
لغتنامه دهخدا
جلو چاپان . [ ج ِ ل ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نازلو بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه واقع در پنج هزارگزی شمال ارومیه و 1500گزی خاور شوسه ٔ ارومیه به سلماس . موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل سالم است . سکنه ٔ آن 55 تن . آب آن از نهر دره و محصول آن غ...
-
جلو چوب
لغتنامه دهخدا
جلو چوب . [ ج َ ] (اِمرکب ) سیخ کباب چوبین باشد و بکسر اول و ضم اول هم گفته اند. (برهان ) (ناظم الاطباء). رجوع به جلو شود.
-
جلو گرفتن
لغتنامه دهخدا
جلو گرفتن . [ ج ِ ل ُ / ل َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب )مانع شدن از پیش آمدن چیزی یا کسی . (فرهنگ نظام ).
-
جلو گیر
لغتنامه دهخدا
جلو گیر. [ ج ِ ل ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان بالا گریوه بخش ملاوی شهرستان خرم آباد واقع در 25هزارگزی جنوب ملاوی ، کنار خاوری راه شوسه ٔ خرم آباد باندیمشک . موقع جغرافیایی آن دامنه و هوای آن گرمسیری است . سکنه ٔ آن 1000 تن . آب آن از رودخانه ٔ جلوگیر و م...