کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جلهمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جلهمه
لغتنامه دهخدا
جلهمه . [ ج ُ هَُ م َ ] (اخ ) نام مردی . (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
جلهمة
لغتنامه دهخدا
جلهمة. [ ج ُ هَُ م َ ] (ع اِ) کرانه ٔ وادی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || سختی . (منتهی الارب ). شدت و سختی . (ناظم الاطباء). || کار بزرگ . (منتهی الارب ). امر عظیم . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
جلهمتان
لغتنامه دهخدا
جلهمتان .[ ج ُ هَُ م َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ جلهمة. دو کرانه ٔ وادی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به جلهمة شود.
-
کار
لغتنامه دهخدا
کار. (اِ) آنچه از شخص یا چیزی صادر گردد و آنچه شخص خود را بدان مشغول سازد و فعل و عمل وکردار. (ناظم الاطباء). آنچه کرده و بجا آورده شود که الفاظ دیگرش عمل و فعل و شغل است . (فرهنگ نظام ). امر. شأن . اقدام . رفتار. رفتار و کردار : کار بوسه چو آب خورد...