کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جلنجبین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جلنجبین
/jolanjabin/
معنی
= گلنگبین
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جلنجبین
لغتنامه دهخدا
جلنجبین . [ ج ُ/ ج َ ل َ ج َ ] (معرب ، اِ مرکب ) معرب گل انگبین و آن معجونی است که از گل و عسل سازند. (از اقرب الموارد).مأخوذ از گل انگبین ، یعنی گل قند. (ناظم الاطباء).
-
جلنجبین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: گلنگبین] [قدیمی] jolanjabin = گلنگبین
-
جستوجو در متن
-
گل انگبین
لغتنامه دهخدا
گل انگبین . [ گ ُ اَ گ َ ] (اِ مرکب ) گلی که با انگبین آمیزند چنانکه گلقند. گلی که با قند آمیزند. (فرهنگ رشیدی ) : گر بر کران دجله کسی نام او بردآب انگبین ناب شود گل گل انگبین . عمادی مروزی (از احوال و آثار رودکی تألیف سعید نفیسی ص 1192). || معجونی ...
-
گلنگبین
لغتنامه دهخدا
گلنگبین . [ گ ُ ل َ گ ُ / گ َ ] (اِ مرکب ) (از: گل + انگبین ). (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). ترکیبی باشدمانند گلقند، لیکن تفاوت آن است که گلقند را از گل و قند سازند و گلنگبین . را از گل و انگبین که عسل باشد. (از برهان ). گلنگبین . گل و انگبین ، به...
-
گلشکر
لغتنامه دهخدا
گلشکر. [ گ ُ ش ِ ک َ ] (اِ مرکب ) مرکبی از شکر وبرگ گل و بهترین آن آفتابی است و گاهی بجای قند، شهد اندازند و آنرا گل انگبین خوانند و جلنجبین معرب آن است . (آنندراج ). گلقند. (غیاث ). مرکب از گل و شکر، معروف به گلقند که قوت دل افزاید. (از انجمن آرای ن...
-
گ
لغتنامه دهخدا
گ . (حرف ) گاف یا کاف غیرصریحه که عرب آن را قاف معقوده گوید و در یمن آن را تلفظ کنند چون فارسی زبانان . حرف بیست و ششم از الفبای فارسی است . این حرف در الفبای عربی نیست و در حساب جمل آن را = ک (بیست ) گیرند. و آواز آن میان جیم و کاف است . عبدالرشید ت...
-
ج
لغتنامه دهخدا
ج . (حرف ) حرف ششم است از حروف الفبای فارسی و حرف پنجم از حروف هجای عرب و حرف سوم از حروف ابجد و بحساب جُمَّل نماینده ٔ عدد سه است . و نزد لغویان و اهل صرف و نحو نشانه است جمع را و در تجوید علامت خاصه ٔ وقف جائز است و از حروف مصمته و شجریه و محقوره و...