کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جلنار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جلنار
/jollanār/
معنی
گل انار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جلنار
لغتنامه دهخدا
جلنار. [ ج ُل ْ ل َ ] (معرب ، اِ) گل انار. معرب گلنار است و یکی آن جلنارة است . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
جلنار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از فارسی: گلنار] jollanār گل انار.
-
جستوجو در متن
-
جلنارة
لغتنامه دهخدا
جلنارة. [ ج ُل ْ ل َ رَ ] (معرب ، اِ) یکی جلنار، بمعنی گل انار. (از اقرب الموارد). رجوع به جلنار شود.
-
سطبوس
لغتنامه دهخدا
سطبوس . [ س َ ] (معرب ، اِ) به لغت یونانی گل انار باشد و آن را گلنار خوانند و معرب آن جلنار است . (برهان ) (آنندراج ).
-
فوطینوس
لغتنامه دهخدا
فوطینوس . (معرب ، اِ) به رومی جلنار است ، و فرفیون را نیز نامند، و خیربو را نیز گویند. (فهرست مخزن الادویه ).
-
ثمرةالشوک المصری
لغتنامه دهخدا
ثمرةالشوک المصری . [ ث َ م َ رَتش ْ ش َ کِل ْ م ِ ] (ع اِ مرکب ) گلنار (جلنار) است .
-
سطیوس
لغتنامه دهخدا
سطیوس . [ س َ ] (معرب ، اِ) اسم یونانی گلنار [ جلنار ] است . (الفاظالادویه ). رجوع به اختیارات بدیعی و تحفه ٔ حکیم مؤمن و فهرست مخزن الادویه شود.
-
بلوسیطون
لغتنامه دهخدا
بلوسیطون . [ ب َ ] (اِ) گلنار. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). جلنار. (اختیارات بدیعی ). گلنار، و گویند میوه ٔ بَل . (الفاظ الادویة). بلوسطیون . بلوسیطوس . و رجوع به بلوسطیون و بلوسیطوس شود.
-
رغث
لغتنامه دهخدا
رغث .[ رَ ] (اِ) گلنار و گل درخت انارتر. (از ناظم الاطباء). جلنار است . (اختیارات بدیعی ). گلنار است و آن گل درخت اناری است که بغیر از گل ثمری دیگر ندارد و بهترین آن گلنار فارسی باشد. (برهان ) (از آنندراج ).
-
لزوق
لغتنامه دهخدا
لزوق . [ ل َ ] (ع اِ) مرهمی است که تا به شدن جراحت چسبان باشد. لازوق . (منتهی الارب ). و قد یهیاء منه [من جلنار] لزوق للفتق الذی یصیر فیه الامعاء الی الانثیین . (ابن البیطار).
-
نارخو
لغتنامه دهخدا
نارخو. (اِ مرکب ) گل انار. گلنار. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (جهانگیری ) (فرهنگ نظام ) (شمس اللغات ). جلنار. (السامی فی الاسامی ). گلنار که آن را به عربی جلنار گویند. (از شعوری ). || (ص مرکب ) مرد تند و تیز و آتش مزاج . (برهان قاطع) (آنند...
-
رمان البر
لغتنامه دهخدا
رمان البر. [ رُم ْما نُل ْ ب َرر ] (ع اِ مرکب ) رمان بری . درختی است که به درخت انار ماند و کوچکتر از او، حب قلقل دانه ٔ وی است و مغاث بیخ اوست . (الفاظ الادویه ). جلنار ذکر. (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ). رجوع به حب القلقل شود.
-
اشیاف نواصیر
لغتنامه دهخدا
اشیاف نواصیر. [ اَش ْ ف ِ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) این اشیاف برای نواصیر سودمند است در هر موضع که باشد و منسوب به رازی است . ساختن آن چنین است : صبر، کندر، انزروت ، دم اخوین ، شب جلنار، اثمد برابر هم و زنجار به اندازه ٔ یکی از دواهای دیگر. (از ...
-
اسقلیاطیقوس
لغتنامه دهخدا
اسقلیاطیقوس . [ ] (معرب ، اِ) جلنار است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). اسقلیاطیقوس و اصطیسوطیفوس و او نباتیست که به خرم دوا مشهور است ، بر ورم حالب ضماد کنند نافع بود و گفته اند که نباتی که به خرم مشهورست نباتیست که شکوفه ٔ آن برای زینت مجالس جمع کنند و گل ...