کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جلد مدبوغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جلد مدبوغ
معنی
چرم جير , پارچه جير , چرم مخمل نما
دیکشنری عربی به فارسی
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جلد مدبوغ
دیکشنری عربی به فارسی
چرم جير , پارچه جير , چرم مخمل نما
-
واژههای مشابه
-
جَلْد
لهجه و گویش گنابادی
jald در گویش گنابادی یعنی اسیر ، توقیف شده ، شکار ، گمراه
-
جَلد
لهجه و گویش تهرانی
چابک، آشنا، دستاموز (کفتر جلد)
-
volume number
شمارۀ جلد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] شمارهای که به نشانۀ بازیابی اضافه میشود تا شمارۀ جلدها یا مجلدات یک اثر یا یک مجموعه از یکدیگر متمایز شوند
-
جلد شدن
لغتنامه دهخدا
جلد شدن . [ ج َ ش ُدَ ] (مص مرکب ) جُلوده . جَلاده . (تاج المصادر بیهقی ): انکماش ؛ جَلد و چست شدن . (از یادداشت های دهخدا).
-
جلدبه جلد
لغتنامه دهخدا
جلدبه جلد. [ ج َ ب ِ ج َ ] (ق مرکب ) فوراً. معجّلاً. به تعجیل . به سرعت . (ناظم الاطباء).
-
جلد الخنزير
دیکشنری عربی به فارسی
پوست گراز , توپ فوتبال
-
جلد کردن
دیکشنری فارسی به عربی
رباط , سترة
-
جلد بزرگ
دیکشنری فارسی به عربی
مجلد
-
نا جلد
لهجه و گویش تهرانی
کبوتری که لانه خود را درست نمی شناسد.
-
جَلد ،جَلدی
لهجه و گویش تهرانی
تند ،فرز،چابک،زود، فوری/جلدی برو و بیا
-
کفترِ جلد
لهجه و گویش تهرانی
چیزی که زود بر میگردد
-
کفتر جلد
لهجه و گویش تهرانی
چیزی که زود برگردد
-
حيوان غليظ جلد
دیکشنری عربی به فارسی
جانور پوست کلفت(مثل کرگدن)