کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جلد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کفترِ جلد
لهجه و گویش تهرانی
چیزی که زود بر میگردد
-
کفتر جلد
لهجه و گویش تهرانی
چیزی که زود برگردد
-
حيوان غليظ جلد
دیکشنری عربی به فارسی
جانور پوست کلفت(مثل کرگدن)
-
کتاب جلد کاغذی
دیکشنری فارسی به عربی
ذو غلاف ورقي
-
جلد و چابک
دیکشنری فارسی به عربی
صوم
-
جلد چرمی هفت تیر وتپانجه
دیکشنری فارسی به عربی
حافظة
-
در جلد چرمی قرار دادن (تپانچه)
دیکشنری فارسی به عربی
حافظة
-
کتاب کوچک صحافی نشده که گاهی جلد کاغذی دارد
دیکشنری فارسی به عربی
دليل
-
واژههای همآوا
-
جَلْد
لهجه و گویش گنابادی
jald در گویش گنابادی یعنی اسیر ، توقیف شده ، شکار ، گمراه
-
جَلد
لهجه و گویش تهرانی
چابک، آشنا، دستاموز (کفتر جلد)
-
جستوجو در متن
-
hypoderms
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زیر پوست، تحت جلد، قسمت زیر جلد
-
holsters
دیکشنری انگلیسی به فارسی
holsters، جلد، جلد چرمی هفت تیر وتپانجه، در جلد چرمی قرار دادن
-
حافظة
دیکشنری عربی به فارسی
جلد چرمي هفت تير وتپانجه , جلد , در جلد چرمي قرار دادن (تپانچه)
-
جالد
لغتنامه دهخدا
جالد. [ ل ِ ] (ع ص ) از جلد. رجوع به جلد شود.