کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جقه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جقه
/jeqqe/
معنی
١. شیئی زینتی به شکل سرو خمیده، گلوبته، خورشید، ماه، و امثال آن که به کلاه و تاج میزدند.
٢. تصویری به شکل سرو خمیده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جقه
لغتنامه دهخدا
جقه . [ ج ِ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بدوستان بخش هریس شهرستان اهر در 31500گزی باختر هریس و 3500گزی شوسه ٔ تبریز - اهر. کوهستانی و معتدل است و سکنه ٔ آن 1429 تن اند. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و حبوب و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنعت دستی آ...
-
جقه
لغتنامه دهخدا
جقه . [ ج ِق ْ ق َ ] (ع ص ) ناقه ٔ کهن سال . (منتهی الارب ) الناقة الهرمة. (اقرب الموارد).
-
جقه
لغتنامه دهخدا
جقه . [ ج ِق ْ ق َ / ق ِ ] (اِ) جغه . پَرَک . تِل . بته ای ساخته از پر پرندگان که بر بالای پیش کلاه پادشاهان ایران است و آن کوچک کرده ٔ سرو سرافکنده ، نشان ایران و ایرانیان و حکایت کننده از راستی و تواضع ایشان است . (یادداشت مؤلف ) : از جقه و دربندی...
-
جقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹جیغه، جیقه، جغه› jeqqe ١. شیئی زینتی به شکل سرو خمیده، گلوبته، خورشید، ماه، و امثال آن که به کلاه و تاج میزدند.٢. تصویری به شکل سرو خمیده.
-
واژههای مشابه
-
بته جقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. ترکی] but[t]ejeq[q]e نوعی نقش به شکل سرو خمیده که بر روی پارچه، فرش، و مانندِ آن به کار میرود.
-
بوته جقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فارسی. ترکی] butejeqqe = بتهجقه
-
بته جقه
فرهنگ فارسی معین
( ~. جِ قُِ) [ فا - تر. ] (اِ.) نقشی زینتی شبیه سروی خمیده که بیشتر در صنعت قالی بافی ، ترمه ، زردوزی و مانند آن به کار می رود.
-
قلعه جقه
لغتنامه دهخدا
قلعه جقه . [ ق َ ع َ ج ِ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان تیلکوه بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج ، واقع در 52هزارگزی شمال باختر دیواندره و کنار شوسه ٔ دیواندره به سقز. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است . سکنه ٔ آن 180 تن است . آب آن از رودخ...
-
قلعه جقه
لغتنامه دهخدا
قلعه جقه . [ ق َ ع َ ج ِ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اوباتو بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج ، واقع در 36هزارگزی شمال باختری دیواندره و 11هزارگزی جنوب کرفتو. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است . سکنه ٔ آن 120 تن است . آب آن از رودخانه و ...
-
قلعه جقه
لغتنامه دهخدا
قلعه جقه . [ ق َ ع َ ج ِ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حسین آباد بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج ، واقع در 12هزارگزی جنوب خاور دیواندره و 5هزارگزی راه شوسه ٔ سنندج به دیواندره . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است . سکنه ٔ آن 160 تن است . ...
-
قلعه جقه
لغتنامه دهخدا
قلعه جقه . [ ق َ ع َ ج ِ ق ِ ] (اِخ )دهی است از دهستان خورخوره ٔ بخش مرکزی شهرستان سقز،واقع در 22هزارگزی جنوب خاوری سقز و کنار رودخانه ٔ جعتو. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است . سکنه ٔ آن 20 تن است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، لب...
-
قره جقه
لغتنامه دهخدا
قره جقه . [ ق َ رَ ج ِق ْ ق ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان جعفرآباد فاروج بخش حومه ٔ شهرستان قوچان واقع در12 هزارگزی جنوب خاوری قوچان . موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 189 تن . آب آن از قنات و محصول آن غلات . شغل اهالی زراعت و مالدار...
-
قره جقه
لغتنامه دهخدا
قره جقه . [ ق َ رَ ج ِق ْ ق ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان خرق بخش حومه ٔ شهرستان قوچان واقع در 56 هزارگزی باختر قوچان و 16 هزارگزی جنوب باختری شوسه ٔ عمومی قوچان به شیروان . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیر است . سکنه ٔ آن 380 تن . آب آن از چشمه و محصو...
-
قره جقه
لغتنامه دهخدا
قره جقه . [ ق َ رَ ج ِق ْ ق ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان مایوان بخش حومه ٔ شهرستان قوچان واقع در 36 هزارگزی جنوب باختری قوچان و 15 هزارگزی جنوب شوسه ٔ قدیمی قوچان به شیروان . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 172 تن . آب آن از قن...