کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جفع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جفع
لغتنامه دهخدا
جفع. [ ج َ ] (ع مص )بر زمین افکندن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
جفا
واژگان مترادف و متضاد
آزار، اذیت، بیوفایی، بیمهری، تطاول، جور، ستم، ظلم، غدر، نامهربانی ≠ مهر
-
جفا
فرهنگ فارسی معین
(جَ) [ ع . جفاء ] (مص م .) 1 - آزردن ، بی مهری کردن . 2 - بی وفایی کردن .
-
جف ء
لغتنامه دهخدا
جف ء. [ ج َ ] (ع مص ) بر زمین انداختن (منتهی الارب ) (آنندراج ). || کج کردن دیگ را تا آنچه در آن است بریزد در کاسه . (منتهی الارب ) || دور کردن کف دیگ را. || گشادن در را. || بستن در را. از لغات اضداد است . || از بیخ برکندن تره را. (منتهی الارب ) (آنن...
-
جفا
لغتنامه دهخدا
جفا. [ ج َ ] (از ع ، مص ) جفاء : پدر مهر ببرید و بفکند خوارجفا کرد بر کودک شیرخوار. فردوسی .که هر کس که تخم جفا را بکشت نه خوش روز بیند نه خرم بهشت . فردوسی .که کرد آنچه کردی تو ای بی وفاببینی کنون زخم تیغ جفا. فردوسی .جفا برگزیدی بجای وفاوفا را جزا ...
-
جفا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: جفاء] jafā ۱. جور؛ ستم.۲. (اسم) [قدیمی، مجاز] ناسزا.
-
جفا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: جفاء] jofā ۱. هر چیزی که نفع و فایده نداشته باشد؛ بیهوده.۲. باطل.۳. خاروخاشاک.۴. کف آب.۵. غش: ◻︎ بهر آن است این ریاضت واین جفا / تا برآرد کوره از نقره جفا (مولوی: ۴۴).