کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جفرسته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جفرسته
/jafraste/
معنی
۱. ماسوره.
۲. نخی که هنگام ریسیدن پنبه دور دوک پیچیده میشود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جفرسته
لغتنامه دهخدا
جفرسته . [ ج َ رَ ت َ / ت ِ ] (اِ) ریسمان خامی باشد که در وقت رشتن پنبه بر دوک پیچیده شود. رجوع به جغرسته و چغرشته شود.
-
جفرسته
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹چفرسته، جغرسته، جفرسه، چغرشته› [قدیمی] jafraste ۱. ماسوره.۲. نخی که هنگام ریسیدن پنبه دور دوک پیچیده میشود.
-
جستوجو در متن
-
کیسنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) kisane نخ یا ریسمانی که به دور دوک پیچیده شده باشد؛ جغرسته؛ جفرسته؛ جفرسه.
-
چفرسته
لغتنامه دهخدا
چفرسته . [ چ َ رُ ت َ / ت ِ ] (اِ) ماشوره ٔ جولاهگان باشد. (برهان ). بمعنی «جغرشته » و صورتی از تلفظ و نوشته ٔ آن است . (از انجمن آرا) (آنندراج ). ریسمان که برتاتره پیچند و جامه ببافند و «ماشوره » گویند. (رشیدی ). ماشوره ٔ جولاهگان . (ناظم الاطباء). ...