کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جفت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جفت شدن
لغتنامه دهخدا
جفت شدن . [ ج ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) جماع کردن حیوان نر و ماده . (نظام ). جماع . (غیاث ). مباشرت کردن . (آنندراج ). فراهم آمدن زن و مرد یا نر و ماده ٔ هر حیوان به منظور تمتع جنسی . همخوابگی . آرمیدن حیوان نرینه با مادینه . || زن و شوهر شدن . برگزیدن ز...
-
جفت کردن
لغتنامه دهخدا
جفت کردن . [ ج ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تزویج . (زوزنی ). ازدواج . نری را به ماده یی رسانیدن . به زناشویی درآوردن زنی و مردی را : پس بدو بخشیدآن مه روی راجفت کرد آن هر دو صحبت جوی را. مولوی . || جماع کردن . (غیاث ). || متصل کردن چیزی را به چیزی . (نظام ...
-
جفت گاو
لغتنامه دهخدا
جفت گاو. [ ج ُ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دوگاو که بدان زمین را شیار کنند. رجوع به جفت شود.
-
جفت گردیدن
لغتنامه دهخدا
جفت گردیدن . [ ج ُ گ َ دَ ] (مص مرکب ) همسر گردیدن زن و مرد. زن و شوهر شدن یک زن ومرد. ازدواج . زناشوئی . || نزدیک شدن نر وماده . جفت شدن نرینه و مادینه با هم . مباشرت نر و ماده . || قرین و دمساز گردیدن : گفت پیغمبر هر آن کو سر نهفت زود گردد با مراد ...
-
جفت گرفتن
لغتنامه دهخدا
جفت گرفتن . [ ج ُ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) همسر گرفتن . زنی را به همسری اختیار کردن . مردی را به شوهری برگزیدن . ازدواج . زناشوئی : شنیده ام که در این روزها کهن پیری خیال بست به پیرانه سر که گیرد جفت . سعدی .|| برگزیدن مادینه نرینه ئی را به جفتی . اخت...
-
جفت گشتن
لغتنامه دهخدا
جفت گشتن . [ ج ُ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) جفت گردیدن . پیوستن نرینه و مادینه به یکدیگر : روزی دو آهو را دید که با هم جفت گشتند. (مجمل التواریخ ). || همسر گردیدن زن و مرد. ازدواج . زناشوئی . زن و شوهر شدن . || قرین و دمساز گردیدن . ملازم گشتن : سخن زین نش...
-
جفت مشیمه
لغتنامه دهخدا
جفت مشیمه . [ ج ُ ت ِ م َ م َ / م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به جفت شود.
-
جفت مقراض
لغتنامه دهخدا
جفت مقراض . [ ج ُت ِ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رجوع به جفت شود.
-
جفت آفرید
لغتنامه دهخدا
جفت آفرید. [ ج ُ ف ْ ف َ ] (اِ مرکب ) رستنیی باشد مانند سورنجان و بعضی گویند خصیةالثعلب است . (برهان ). پارسی و ترجمه ٔ آن المخلوق زوجات است . انطاکی گفته خصیةالثعلب است . صاحب مخزن گفته چنین نیست ولی در تقویت باه از آن اقوی است و آن گیاهی است به قدر...
-
جفت البلوط
لغتنامه دهخدا
جفت البلوط. [ ج َ تُل ْ ب َل ْ لو ] (ع اِ مرکب ) جفت بلوط. رجوع به همین ماده شود.
-
جفت بند
لغتنامه دهخدا
جفت بند. [ ج ُ ب َ ] (اِ مرکب ) افزاری است ساخته از دو حلقه و یک زنجیر پیوسته بآن دو که دو دست ستور را در وقت چریدن در مرتع بدان بندند. (یادداشت مؤلف ).
-
جفت بندی
لغتنامه دهخدا
جفت بندی . [ ج ُب َ ] (حامص مرکب ) طرز اجتماع کارپلهای یک مادگی و قرار گرفتن تخمکهای آن درنباتات مختلف ، متفاوت است و آنرا جفت بندی گویند . (گیاه شناسی ثابتی ص 421).- جفت بندی جانبی ؛ نوعی از جفت بندی است که در آن حاشیه ٔ هر کارپل به حاشیه ٔ کارپل م...
-
جفت جو
لغتنامه دهخدا
جفت جو.[ ج ُ ] (نف مرکب ) جفت جوی . رجوع به همین ماده شود.
-
جفت جوئی
لغتنامه دهخدا
جفت جوئی . [ ج ُ ](حامص مرکب ) مستی . گشن خواهی . به گشن آمدگی . جفت طلبی . مستی در حیوانات خاصه پستانداران . در جستجوی جفت برآمدن . گشن خواه شدن . رجوع به جفت جوی و گشن خواهی شود.
-
جفت جوی
لغتنامه دهخدا
جفت جوی . [ ج ُ ] (نف مرکب )جفت جو. جوینده ٔ جفت . نر جوینده ٔ ماده . ماده ٔ جوینده ٔ نر. حیوانی که نر جوید. حیوانی که ماده جوید. گشن . گشن خواه . مردی که در پی جستن زن باشد. زنی که در صدد جستن شوی باشد. مست . به گشنی آمده . جفت خواه . جفت طلب . جستج...