کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جغنه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جغنه
/jaqne/
معنی
پرندهای وحشی، زردرنگ، کوچکتر از کبوتر و دارای چشمهای درشت که گاهی جیغ میکشد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جغنه
لغتنامه دهخدا
جغنه . [ ج َ ن َ / ن ِ ] (اِ) مرغی است فراخ چشم و زردرنگ و جغنق معرب آنست . (برهان ) (آنندراج ). در گناباد خراسان نوعی جغد را گویند که بفال بد گیرند.
-
جغنه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹جغنک› jaqne پرندهای وحشی، زردرنگ، کوچکتر از کبوتر و دارای چشمهای درشت که گاهی جیغ میکشد.
-
واژههای مشابه
-
جغنه آستانه
لغتنامه دهخدا
جغنه آستانه . [ ج ِ غ َ ن ِ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درزآب بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. کنارراه قدیمی مشهد قوچان . جلگه و هوای آن معتدل است و 122 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول آن غلات و چغندر و سیب زمینی و شغل اهالی زراعت و مالداری است . راه ...
-
جستوجو در متن
-
کویر
لغتنامه دهخدا
کویر. [ ک َ / ک ِ ] (اِ) زمین بی آب و شوره زار باشد، وآن را به عربی قراح گویند. (برهان ). زمین شوره زار. (آنندراج ). زمین شوره زار بی آب وگیاه . (ناظم الاطباء). زمین شوره زار بی آب . (فرهنگ رشیدی ). قاع . (نصاب ، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). زمین و...