کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جغله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
جغله
/jeqele/
معنی
۱. [مجاز] شخص کوتوله و کوچکاندام.
۲. پسر نابالغ.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
جغله
لغتنامه دهخدا
جغله . [ ج ِ ل َ / ل ِ ج ِ غ ِ ل َ / ل ِ ] (ص ، اِ) پسر ساده روی که هنوز خطش نرسته باشد. از اهل زبان به تحقیق پیوسته . میرنجات گوید:ای جغله سر ترا بنازم بند کمر ترا بنازم . (آنندراج ).در لغات ترکی امرد رقاص را گویند. (غیاث ) (آنندراج ). در تداول عوام...
-
جغله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) jeqele ۱. [مجاز] شخص کوتوله و کوچکاندام.۲. پسر نابالغ.
-
واژههای مشابه
-
جِغله
لهجه و گویش تهرانی
بچه کوچک.
-
ٍٍِِجِغله و ِپغله
فرهنگ گنجواژه
خرد و کوچک.
-
واژههای همآوا
-
جقله
لغتنامه دهخدا
جقله . [ج ِ ق ِ ل َ / ل ِ ] (ص ، اِ) جغله . رجوع به جغله شود.
-
جِقِلَه
لهجه و گویش بختیاری
jeqela پسربچه.
-
جِغله
لهجه و گویش تهرانی
بچه کوچک.
-
جقله
واژهنامه آزاد
پسر
-
جستوجو در متن
-
زِغِله
لهجه و گویش تهرانی
جغله
-
جقله
لغتنامه دهخدا
جقله . [ج ِ ق ِ ل َ / ل ِ ] (ص ، اِ) جغله . رجوع به جغله شود.
-
جغلان
واژهنامه آزاد
به معنای ( بچه = جغله ) جمع آن جغلان ( بچه ها ) میباشد.
-
له
لغتنامه دهخدا
له . [ ل َه ْ ] (اِ) شراب . باده ٔ انگوری . شراب انگوری . (برهان ) : هرچه بستاند از حرام و حرج از بهای نماز و روزه و حج یا به له یا به منگ صرف کندبرف را یار دوغ و ترف کند. سنائی .با له و منگ عمر خویش هدر. سنائی .دولت آنراست در این وقت که آبش از له صل...