کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جعل معنوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جعل معنوی
لغتنامه دهخدا
جعل معنوی . [ ج َ ل ِ م َ ن َ ] (ترکیب وصفی ) مقابل جعل مادی است و آن عبارت از این است که مأمورین تنظیم اوراق بر خلاف واقع امری را تحریرو یا در دفاتر دولتی قید کنند. رجوع به ماده ٔ 102 قانون مجازات عمومی شود. (فرهنگ حقوقی تألیف جعفر لنگرودی ص 81). ...
-
واژههای مشابه
-
جَعَلَ
فرهنگ واژگان قرآن
قرار داد (جعل به معنای گرداندن ، قرار دادن و خلق کردن است)
-
جُعِلَ
فرهنگ واژگان قرآن
قرار داده شد (جعل به معنای گرداندن ، قرار دادن و خلق کردن است)
-
address spoofing, spoofing 2
جعل نشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] درست کردن نشانی تقلبی برای ورود غیرمُجاز به یک سامانه یا شبکۀ رایانهای
-
جعل ابداعی
لغتنامه دهخدا
جعل ابداعی . [ ج َ ل ِ اِ ] (ترکیب وصفی ) رجوع به جعل و جعل بسیط شود.
-
جعل اختراعی
لغتنامه دهخدا
جعل اختراعی . [ ج َ ل ِ اِ ت ِ ] (ترکیب وصفی ) رجوع به جعل بسیط شود.
-
جعل امضاء
لغتنامه دهخدا
جعل امضاء. [ ج َ ل ِ اِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بدون اجازه بجای دیگری امضا کردن . پای نوشته یا سندی را بدون رضایت دیگری بنام او امضا کردن .مهر و امضاء دیگری را در غیاب او و بدون اجازه گرفتن از او بکار بردن . رجوع به جعل (اصطلاح حقوق ) شود.
-
جعل بسیط
لغتنامه دهخدا
جعل بسیط. [ ج َ ل ِ ب َ ] (ترکیب وصفی )جعل بر دو قسم است یکی جعل بسیط که جعل الشی ٔ است که مفاد هم بسیطه است که جعل ابداعی هم گویند و به عبارت دیگر مفاد جعل بسیط جعل الشی ٔ است و جعل الانسان است نه جعل الانسان ضاحک است و مفاد جعل مرکب جعل الانسان ضاح...
-
جعل سند
لغتنامه دهخدا
جعل سند. [ ج َ ل ِ س َ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سندی دروغین و ساختگی را به جای سندی حقیقی و اصلی قرار دادن . || دست بردن و تقلب بکار بردن در سند رسمی و اصلی . رجوع به جعل (اصطلاح حقوق ) شود.
-
جعل کاغذی
لغتنامه دهخدا
جعل کاغذی . [ ج ُ ع َ ل ِ غ َ ] (اِخ ) حسین بن علی بن ابراهیم مکنی به ابوعبداﷲ و ملقب به جعل (288- 369 هَ . ق .) فقیه و از پیشوایان بلندپایه ٔ معتزله است که آوازه اش در همه ٔ جهان بویژه در خراسان پیچیده . زادگاه او بصره و محل درگذشتش بغداد بود. ابوحی...
-
جعل کردن
لغتنامه دهخدا
جعل کردن . [ ج َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) خبر دروغ اختراع کردن . (ناظم الاطباء). هر چیز ساختگی و نااصل را بجای اصل قرار دادن و اصلی جلوه دادن . رجوع به جعل (اصطلاح حقوق ) شود.
-
جعل مرکب
لغتنامه دهخدا
جعل مرکب . [ ج َ ل ِ م ُ رَک ْ ک َ ] (ترکیب وصفی ) مقابل جعل بسیط. رجوع به جعل بسیط شود.
-
جعل پیشه
لغتنامه دهخدا
جعل پیشه . [ ج ُ ع َ ش َ ] (ص مرکب ) دارای خوی و سرشت جعل . پست و فرومایه . تنگ نظر و کوتاه همت : خود عذرشان نهم که جعل پیشه اند پاک زان طالبان مشک و نسیم سمن نیند.خاقانی .
-
حسین جعل
لغتنامه دهخدا
حسین جعل . [ ح ُ س َ ن ِ ج ُ ع َ ] (اِخ ) ابن علی بن ابراهیم معروف به جعل الکاغذی متکلم بود. تولد و وفات او را ابن ندیم (308-399 هَ . ق .) آورده و در الوافی (289-369 هَ . ق .) و در هدیة العارفین (303-399 هَ . ق .) و در بصره و بغداد یاد شده است . او ر...