کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جعبه تیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
electric test box
جعبۀ برقآزما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] جعبهای قابلحمل که دارای جزء الکتریکی است و با آن مدارها و افزارههای برقی را در پایانهها و کارگاهها آزمایش میکنند
-
glove compartment, glovebox/ glove box
جعبه پیشخوان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[قطعات و مجموعههای خودرو] صندوقچهای در پیشخوان/ داشبورد خودرو در سمت سرنشین برای قرار دادن وسایل کوچک موردنیاز در آن متـ . جعبه داشبورد
-
جعبۀ سیاه رقمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ← پروازنگار رقمی
-
voyage data recorder, VDR, black box, voyage event recorder,VER
جعبۀ سیاه کشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] دستگاهی که پیوسته اطلاعات مختلف را دربارۀ تجهیزات و سامانههای واپایی کشتی ضبط و ذخیره میکند
-
haulback block
جعبهقرقرۀ برگشت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] جعبهقرقرهای که برای هدایت بافۀ برگشت به کار میرود
-
box fold
چین جعبهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زمینشناسی] چینی شبیه به جعبه
-
زیترهای جعبهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← مَعازف جعبهای
-
box normalization
بهنجارش جعبهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] بهنجار کردن تابع موج ذره بهطوریکه در جعبهای به حجم معین فقط یک ذره وجود داشته باشد
-
boxed-lunch catering
خدمات پذیرایی جعبهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] نوعی خدمات پذیرایی که در آن مواد خوراکی شامل ساندویچ و سیبزمینی و میوه و دسر در جعبههای ازپیشطراحیشده گذاشته و سپس به محل مشتری رسانده میشود
-
saggar clay
رُس جعبۀ کوره
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] رُس دیرگدازی که در جعبۀ کوره به کار میرود و در برابر گرمایشها و سرمایشهای پیدرپی تاب میآورد
-
اهرم جعبه ماکو
دیکشنری فارسی به عربی
حافظة الاوراق
-
جعبه دو خانه
دیکشنری فارسی به عربی
صينية
-
درقفس یا جعبه گذاردن
دیکشنری فارسی به عربی
غلف
-
جعبه قطب نما
دیکشنری فارسی به عربی
مغلاة
-
دوربین یا جعبه عکاسی
دیکشنری فارسی به عربی
آلة التصوير