کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جعاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جعاب
لغتنامه دهخدا
جعاب . [ ج َع ْ عا ] (ع ص ) جعبه ساز. سازنده ٔ ترکش . آن که تیردان میسازد. جعبه گر. جعبه فروش . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
-
جعاب
لغتنامه دهخدا
جعاب . [ ج ِ ] (ع اِ) ج ِ جعبه . رجوع به جعبه در همین لغت نامه شود.
-
جستوجو در متن
-
جعابی
لغتنامه دهخدا
جعابی . [ ج ِ ] (ع ص نسبی ) منسوب است به جعاب . رجوع به همین ماده شود.
-
جعابة
لغتنامه دهخدا
جعابة. [ ج ِ ب َ ] (ع اِمص ) جعبه گری . (منتهی الارب ). شغل جعاب . (اقرب الموارد).
-
جعبه فروش
لغتنامه دهخدا
جعبه فروش . [ ج َ ب َ / ب ِ ف ُ ] (نف مرکب ) جَعّاب . (منتهی الارب ). جعبه فروشنده . فروشنده ٔ جعبه . جعبه گر.
-
جعبه گر
لغتنامه دهخدا
جعبه گر. [ ج َ ب َ / ب ِ گ َ ] (ص مرکب ) جَعّاب . (منتهی الارب ). وَفّاض .ترکش ساز. (ملخص اللغات خطیب ). جعبه فروش . جعبه ساز.