کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
جشت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
جشت
لغتنامه دهخدا
جشت . [ ] (اِخ ) از توابع هرات است . (تاریخ گزیده ): جشت شهری وسط است و ولایتی قرب پنجاه پاره دیه که به هری رود منسوب است ، از توابع آنست . این زمان [ سده ٔ هشتم هجری ] موضع او حاکم نشین آنجاست . محصولات فراوان و میوه ٔ خوب دارد، بتخصیص سیب سفید بزرگ...
-
واژههای مشابه
-
جِشْت
لهجه و گویش گنابادی
jesht در گویش گنابادی یعنی زشت ، قبیح
-
واژههای همآوا
-
جشة
لغتنامه دهخدا
جشة. [ ج َ / ج ُش ْ ش َ ] (ع اِ) گروهی از مردم که با هم به پیش آیند. || برادران و خویشان و خدم . || آواز درشت یا غنه که در آن گرانی و گرفتگی باشد. (آنندراج ) (منتهی الارب ). || درشتی آواز.
-
جِشْت
لهجه و گویش گنابادی
jesht در گویش گنابادی یعنی زشت ، قبیح